سوال های مرتبط

مامان ریحانه و مهدیار مامان ریحانه و مهدیار ۲ ماهگی
پارت ۳
چون مشکل بیمه داشتم رفتم اونو حل کردم اومدم بالا کارای بستری انجام شد رفتم تو زایشگاه تحت نظر رفتیم برا باز کردن سرکلاژ دکتر اسپکلوم رو بازم عین وحشیا مزخرف و دردناک گذاشت ولی میتونست خیلی بهتر و آروم تر بذاره میگم ک اپلین تجربه های بدم بود و فقط این بد معاینه میکرد
تا نخ سرکلاژو کرفت گفت عه خودش باز شد😂 افتادم لکه بینی
بعد رفتم تو اتاقم. برام دستگاه گذاشتن برا قلبش ساعتای ۳ میشد بستری شدم با ۳ سانت بعد بازکردن گفتن ۴ سانتی نه ۳ سانت
خلاصه گذشت تا یکبار ماما معاینه کرد همون بود بعد دید انقباض دارم اون دستگاهم گذاشت ک انقباضات رو هم چک کنه
تا بستری شدمم بهم دوتا آمپول ریه دیگه هم زدن راستی
بعد ساعتای ۸ معاینه شدم شایدم بیشتر بود گفت ۷فینگر بازی
تا اینجا حتی تا ۸سانت دردا قابل تحمل بود
بعد ی چیزی اورد و کیسه آبو پاره کرد کم کم دردام زیاد شد ساعتای ۱۰و۲۰ بود تقریباً داشت غیر قابل تحمل کیشد چک کرد گفت سر اومده تو لگن و فولی ازم میخواست زور بزنم ک بیاد پایین سرش و ببرتم توی اتاق زایمان
مامان نینی 🩵 مامان نینی 🩵 ۲ ماهگی
تجربه زایمان
پارت ۳
مدارکمو گرفتن و معاینه کردن گفتن ۳ ۴ سانت بازی و باید بستری بشی وقتی پرسیدن از کی درد داری اون موقع ساعت تقریبا ۶ عصر بود گفتم از ۱۰ صبح درد دارم میترسیدم بیا بعد زود چقدر دعوام کردن که چقدر دیر اومدی و چقدر دل گنده ای هیچی دوباره بستریم کردن با این تفاوت که این بار لباس های نی نی رو هم دادن بعد فرستادن بلوک زایمان منو ان اس تی گرفتن من همینطور داشتم بگه ان اس تی رو می‌دیدم دیدم اصلا انقباضی نشون نمیده از پرستار که اومد ان اس تی رو ببینه پرسیدم زود اومدم نه
گفت آره کاش دیر تر میومدی زنگ زدن دکترم دکترم گفت خودم میام بالا سرش اومد و معاینه کرد گفت برام آمپول فشار بزنن هنوز خیلی نگذشته بود از زدن آمپول فشار که دکترم دوباره اومد معاینه کنه که کیسه آبم پاره شد بعد گفت معلومه انقباض داره که کیسه آبش پاره شده و همون موقع هم انقباض رو از روی شکمم حس کرد بعد معلوم شد که دستگاه ان اس تی انقباض هام رو نشون نمیده طوری که تو اوج دردم یه انقباض کمی رو نشون میداد و اون آخرا اصلا دستگاهش بهم وصل نبود
خلاصه یه دوبار دیگه ان اس تی گرفتن و بعد بهم گفتن بیا ورزش کن یه مدت بدون توپ ورزش کردم تا تقریبا ساعت ۷ و نیم ۸ این بین هم به خاطر روغن کرچک شدید اسهال شده بودم هر بار میرفتم دستشویی هم باید جواب پس میدادم که کجا میرم و هر بار هم تاکید میکردن که اصلا زور نزن منم خودمو نگه میداشتم که فشار نیارم چون شنیده بودم باعث ورم کردن دهانه رحم میشه حدود ۱ ساعت ۱ ساعت و نیم گذشت گفتم حس میکنم خیلی داره بهم فشار میاد اومد دوباره معاینه کرد گفت شدی ۶ ۷ سانت بعد خودشون باورشون نمیشد انقدر سریع پیشرفت کردم
مامان سلین مامان سلین ۴ ماهگی
سلام مامانا
اومدم تجربه زایمان طبیعی مو بهتون بگم
تاریخ ان تی زایمانم ۱۵ مرداد بود ولی توی ۳۷ هفته و ۶ روز ک میشد ۳۱ تیر ماه ساعت ۸ صبح کیسه آبم توی خاب و بیداری بودم ک ترکید یهو دیدم تشکم خیس شد
فورا رفتم بیمارستان رسیدم بیمارستان معاینه شدم ۴ سانت باز شدم همراه با درد بودم منو بستری کردن ساعت ۱۰ صبح دردام یخورده بیشتر شد ۵ سانت شده بود از ساعت ۱۰ تا ۲ ظهر درد کشیدم و خیلی زود دهانه رحمم پیشرفت کرد و باز شد و و وقتی درد دادم و هنوز فول نشده بودم بهم گفتن بی حسی از کمر میخاهی گفتن چون سنت زیر ۲۰ هست ما صلاح نمیدونیم برات بزنیم... چون بعد ها عوارض داره برات گفتن ی کار دیگ ای هم می‌شه کرد استفاده از گاز تنفس ک اونو انتخاب کردم و هی وقتی دردام شدید میشد اونو هی تنفس میکردم.... در حد ۵ ثانیه دردم رو کم میکرد بهم گفتن اگر بی حسی بگیری نمیتونی خوب زور بزنی و زایمانت طولانی تر میشه خلاصه اینکه منم زایمان کردم خیلی سخت بود ولی ارزششو داشت.....🥹👌
مامان رادوین مامان رادوین ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی ۲

تا رفتیم بیمارستان ساعت ۴ بود
معاینه کرد منو دیدم اب گرم ازم خالی شد گفت ۴ سانت کیسه اب پاره شد
بستریم کردن
لباسامو عوض کردم رفتم‌تو زایشگاه منو خوابوندن رو تخت نذاشتن بیام پایین راه برم ورزش کنم اونطوری ک ثابت ی جا میموندم خیلی بیشتر درد میکشیدم و نمیتونستم کنترل زیادی بهشون داشته باشم گاهی ب بهانه سرویس میرفتم راه میرفتم و تو سرویس ورزش میکردم تا اینکه مامام اومد گفتم من بی دردی میخوام خیلی اذیتم گفت باید ۵ ۶ سانت بشی بعد بهت میزنن
دیگه شروع کردیم ب ورزش کردن هی شدت دردا بیشتر میشد و کلافه تر میشدم دیگه اومدن معاینه کردن دیدن ۷ سانتم سریع اپیدورال تزریق کردن بهم بعدشم باز شروع کردیم ب ورزش تا نزدیک ۸ ک معاینه کردن فول شدم رفتیم تو فاز زورزدن واسه پایین اومدن سر بچه
با هر انقباض زور میزدم تو حالت سجده هم زور میزدم تا اینکه گفتن بریم زایشگاه
وارد اتاق زايمان ک شدیم چنباتمه چنتا زورزدم رفتم تو تخت زایمان با سه تا زور بچه اومد و تمام اون دردا فراموش شد
جفتمم ب دقیقه نرسید خارج شد و ۶ تا بخیه خوردم کلا
مامان ماهلین مامان ماهلین ۱ ماهگی
تجربه زایمان من:من کلا توبارداری هیچ کمردرد و دلدردی نداشتم،۳۹ هفته و ۵ روز بودم،شب راحت خوابیدم ساعت ۱ونیم باحس دستشویی پاشدم رفتم دیدم ی دلپیچه مانند داشتم اومدم خوابیدم دیدم بهتر شدم دوباره بعد ده دقیقه همون دلپیچه گرفت منو،ب رو خودم نیوردم دیدم دوباره پنج دقیقه بعد گرفت...دیگه فهمیدم درد زایمانه ولی منظم نبود و شدتش هم کم بود تا ساعت ۵ صبح دیگه منظم شد و کمرمم درد میکرد،پا شدم تو همون انقباضا رفتم حموم صبحانه خوردم وآماده شدم ولی گفتم بزار فاصلش کمتر شه بعد برم بیمارستان،ساعت ۸ دیگه هر دو سه دقیقه یکبار شد و یکم خون ریزی داشتم حرکت کردم برا بیمارستان،ساعت ۹ رسیدیم تا مدارکم دادم تحویل و نوار قلب گرفتن شد ۹ونیم دیگه معاینم کرد گفت ۴ سانتی لباسام عوض کردن و سرم وصل کردن بردنم تو اتاق زایمان ی معاینه تحریکی کرد شد ۸ سانت و بایکم معاینه دیگه شد ده سانت و فول..خوشحال شدم گفتم پس زود زایمان میکنم ماما گفت چون زایمان اولته و لگنتم یکم تنگه ۱ ساعت طول میکشه(اینم بگم همون دم در ازم پرسید ماما همراه داری گفتم نه گفت خودم کمکت میکنم زود زایمان کنی فقط به حرفم گوش بده)بعد گفت هر وقت درد داشتی زور بزن یه زور زدم گفت فایده نداره بیا پایین برا ورزش ی ورزش بهم داد گفت هر وقت درد داشتی انجام بده و زور بزن هر وقت درد نداشتی وایسا یواش یواش قدم بزن ،هر ده دقیقه یه بار میبردم رو تخت ی چک میکرد و اکسیژن برام وصل میکرد و صدای قلب بچه رو گوش میکرد دوباره میووردم پایین
مامان کایرا مامان کایرا ۱ ماهگی

زایمان طبیعی پارت دو✅️
آماده شدم رفتم زایشگاه و دکتر خودمم اونجا بود و معاینه کرد همون دو سانت بودم اما چون دردهام شروع شده بود بهم گفت بستریت میکنم اما زایمانت برای فردا میفته و ساعت ۵ و ربع بستری شدم ، برام سنتو(آمپول فشار) زدن و با اون دردهای من بیشتر شد و شدت گرفت تقریبا تا ساعت ۹ و نیم درد رو تحمل میکردم و آروم ناله میکردم و تو این مدت همش توی دستشویی بودم اصلا نمیتونستم دراز بکشم و بشینم و فقط ادرار داشتم و بعد که یکم صدام بالاتر رفت ماما اومد و معاینه کرد گفت ۴. ۵ سانتی و زنگ زدن به ماما همراهم ، که ساعت ۱۰ اومد و اونجا دوباره معاینه کرد ۶ ، ۷ سانت بودم و تو این مدت همش روی تخت بودم یا سرویس و نمیتونستم ورزش کنم ماماهمراهم هم فقط نقاط فشاری رو کار کرد و بهم میگفت چطور نفس بکشم ، و همون موقع ها من حس زور بهم دست می‌داد که بعد اومدن و کیسه آبم رو پاره کردن فکر کنم اونجا ۸ سانت بودم ، بیشتر دردهام زیر ۵ سانت بود و تحملش خیلی برام سخت بود اما بعد از اون درد میگرفت و ول میکرد که اونجا با تنفس رد میکردم تند تند نفس میکشیدم و موقع انقباض هم زور میزدم