۳ پاسخ

برعکس من نه مربیم خوب بود و نه دوست داشتم اموزشو خسته کننده بود برام با زور میرفتم 😅😅

ولی خیلی زیاد تمرین کردم تا راه افتادم واقعا برام دست نیافتنی شده بود شهری رو چندین بار رد شدم 🤦ولی بالاخره با پشتکار و تمرین قبول شدم اونم تو روز تولدم یکی از بهترین و قشنگترین خاطره ی عمرم شد اون روز 😍😍😍

یادش بخیر چقدر خوشحال بودم داشتم پرواز میکردم وقتی که افسر گفت قبولی مبارکه بعدش فهمید روز تولدم هست کلی ام تبریک گفت بهم 🥰🥰🥰🥰

منم مربیم دوست مامانم بود میدونست رانندگیم خوبه من و گزاشته بود آخر دیگه شب می‌آورد من و میزاشت جلو درمون منم اولین بار همرو قبول شدم خداروشکر

منم موقعیکه میرفتم مربیم خیلی بامزه بود
میشستم تو ماشین شروع میکرد به خاطرات تعریف کردن
میزدیم تو فاز غیبت 😂
روزی هم که قبول شدم تو کوچه با هنرجوی دیگه ش منتظر بود بره کلاس من رو که دید گفت سرهنگ امروز خیلی سختگیر بود هیچکس تا الان قبول نشده
گفتم ولی من قبول شدم بنده خدا اینقدرررر خوشحال شد 😜
قبل من شش بار ماشین پر شد یعنی هر دفعه ۴ نفر که جمعا میشدن ۲۴ نفر هیچکدوم قبول نشدن نوبت منم سه نفر دیگه رد شدن
واسه همین بنده خدا خیلی تعجب کرد

سوال های مرتبط