۹ پاسخ

سلام مامانا من کارم اتلیه هست . بدون رفتن ب اتلیه و هزینه زیاد بجاش عکس ساده بفرس اتلیه تحویل بگیر با کمترین هزینه
طراحی برچسب کتاب دفتر . آتلیه کردن عکس تغییر پس زمینه تغییر رنگ لباس و....... با قیمت ناچیز با یکبار سفارش مشتری دائمی ما باشید
در روبیکا کانال دارم با ۵سال سابقه کاری
آتلیه سنا
لینک کانال: https://rubika.ir/atoleya_sana

پسرمم میگفت پام درددمیکنه ازمایش دادم هم کمبود ویتامین دی داشت هم کلسیم دارو داد خورد خداروشکر خب شد

از تحرک زیاد دختر منم میگفت
یک چند شب هی می‌گفت مادر بزرگم گفت پاشو چرب کن شب با روسری ببند اگه دیدی خوب شد یعنی تحرکش زیاده اگه نشد ببر دکتر

تو این سن جدی بگیر به نظرم بجز دکتر اطفال یه دکتر متخصص ارتوپد هم ببر دخترمو بردم هم صافی کف پا هم گودی کمر هم مفصل مچش به داخل انحراف پیدا کرده دکتر ازم پرسید گله ای از درد پا نداره؟

پسر منم میگفت دکتر استئوکر داد خوب شد

بچه منم میگه

دختر منم خیلی میگه

دختر منم خیلی میگه

پسرمنم همینطوریه
دکتر گفت کمبود آهن

سوال های مرتبط

مامان لاوین مامان لاوین ۳ سالگی
یچیزی تعریف کنم میریم پارک من با چن تا خانوم دوست شدم رفتم تو جمعشون .... یکی از خانمها ک خیلی قشنگ حرف میزنه و مودبانه است بیشتر اوکی شدم پیش خودم چه خانومی حتما دخترشم عالی داره تربیت میشه ک با لاوین همبازی بشن .... دخترش پنج سالشه بسیار قلدر .... ببین تازه فهمیدم چرا همه از این خانوم فرار میکنن هیچوقت با یکی دوبار دیدن نمیشه کسی رو شناخت .... وقتی میشینیم تعریف میکنیم حرف می‌زنیم گاهی لاوین میگه آب میخام میاد پیشمون همزمان بچه اون خانوم میاد و دوتا از بچه های دیگه ک تو جمعن ‌‌‌‌.... اگه من مغز تخمه برا لاوین برده باشم یا بیسکوییت به همه تعارف میکنم به لاوین هم میگم آدم با دوستاش چیزی میخوره خوش میگذره .‌... حالا این خانوم پفک بزرگ باز میکنع بچه های ما همه نگا یدونه تعارف نمیکنه بچه های ما ... بعد میگه زهرا خوشش نمیاد بدم به کسی .... خب نمی‌خوای نشونش بدی .... اونروز لاوین سوار تاب بود دخترش بدون اجازه دوچرخه لاوین برداشته رفته کلی پایینتر من رفتم ببینم پس دوچرخه لاوین کجاست خانومه میگه عه دوچرخه لاوین بود ببخشید زهرا برداشته حالا برداشته هرچی میگم یه دور زدی دو دور زدی بیا لاوین میگه من اجازه ندادم یه کلمه به دخترش نمیگه اعتماد بنفسش میاد پایین .... امروز لاوین سوار چرخ و فلک شده بود تنها هم بود داشت آروم میچرخوند دخترش اومده میگه برو پایین میخام تند برم میگم نه زهرا الان لاوین نشسته بزار یکم آروم بره بعد نوبت تو شد تند برو نشست انقد تند چرخوند ک لاوین جیغ زد مامانه هم بالا سرش احساس غرور .... خب آخه زن یچیزی نشون این بچه بده روزی یه اسباب بازی بزرگ براش میاره پارک به هیچکس هم نمیده ک اشک همرو درمیاره .... خلاصه دیگه من دوستیمون رو ته خط دیدم