۷ پاسخ

سخته که اینجوری، اصلا نخر.
از قبل بهش بگو مثلا یدونه خوراکی میتونی بخری.
یا اصلا امروز قرار نیست خرید کنیم.
حتما هم رو حرفت بمون

اوه نگو که دلم خونه.منم خودم در برابر گریه هاش میتونم مقاومت کنم ولی شوهرم کارو خراب کرده

یکی دوبار اهمیت نده چون بدتر میشه

دخترمن هم اینجوریه از صبح تا شب میگه بخر

دختراولیم اینحوری بود وهست. ولی این دخترم خودم به زور میگم یک چیزی بردار دیگه. هیچی نمیخواد

دختر منم همینجوریه ،من مقاومت میکنم ،حتی گریه و زاری هم میکنه ،اما پدرش و دبگران نه ،واسه همین گیج میشه

منم میگ بخر مخصوصا پسر بزرگم

سوال های مرتبط

مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامانا وقتی بجه هاتون بهونه های بی دلیل میگیرن چیکار میکنید ؟ مغزم دیگه درد میکنه از صدای اراد همش یچیزی برای گریه داره. مثلا بردمش پارک داره سرسره بازی میکنه بعد میره سمت وسیله بازی برقیا ک‌ خاموشه و گریه میکنه و جیغ میزنه ک میخوام درحالیکه تعطیله. یا مثلا ی چی میبینه تو خیابون میخواد و گریهههههه یا بیخود و بی جهت یهو وسط ی مهمونی میگه من ماشین صورتی میخوام بعد گریههههههه
یا مثلا هندوانه اوردم بعد کریههههه ک من انگور میخوام. یعنی یجوری شده ک استرس دارم بیدار شه به چی میخواد گیر بده و سر چی میخواد گریه کنه.
توروخدا بگید چکار کنم. خیلی عصبانی شدم از بعد مادر شدنم. اصلا رفتارامو دوست ندارم از صدای خودم ک‌مدام دارم نصیحت میکنم و آموزس میدم بهش بدم‌میاد وقت لحنم تند میشه واقعا بدم‌میاد از صدام. تکراری شده ک حرفامو لحنمو .... تکراری ک دوست داشتنی نیست برام‌
دلم میخواد مثل قبل از ته دل بخندم بیخیال دنیا باشمو لذتدببرم الاندهمش استرس همش یاد دادن اینکه چماری بکن و چ کازی نکنن ب بچه و....
مامان آیه‌جان و نینی‌ مامان آیه‌جان و نینی‌ ۲ سالگی
آیا زبون درازی کردن و حاضرجوابی کردن هم جزو چالشهای سه سالگیه یا جزو بی تربیتی بچه ؟
بطور مثال بهش میگم مامان جان این کارو می‌کنی دردت میگیره، سریع بی وقفه با حالت پررویی میگه خودت دردت میگیره.😐😑
میگم آیه تو خیابون نباید جیغ بزنی، سریع میگه دلم میخواد ( یه وقتا میگه به تو چه)😐😑😔
یه وقتا میگه زهرمار، کوفت ،دلم میخواد .
و اینا حاصل بردن بچه به پارک و خانه بازی هست.
تو خونه هیچکس باهاش دهن به دهن نمیشه که پررو بشه و بقولی روش به روی ما باز بشه .
تو خیابون یهو بی دلیل شروع می‌کنه به بدقلقی و جیغ زدن بدون اینکه چیزی بخواد یا گرسنه باشه یا خوابش بیاد.
تو خیابون شلوغ و پر رفت آمد میگه خودم تنهایی از خیابون رد بشیم، هرچی میگم دست من رو میگیری یا دست بابارو، فقط جیغ میزنه که خودم تنها رد بشم .
اصلا یه حال افتضاحی دارم که حس میکنم تنها ترینم تو دنیا .
ساعت چهار و نیم صبح با جیغ بنفش بیدار شده که من استخون می‌خوام😐😐😐😐😑 حالا استخون چی؟ برای شام که مرغ آبپز کرده بودم ، یکم مرغ گذاشتم بمونه به استخون که بشینه سرش گرم بشه اون مرغهارو جدا کنه بخوره ، بهونه اونا رو می‌گرفت ،یکساعت تمام جیغ و داد .

واقعا درمونده‌ترینم 😔😔😔😭😭😭😭😭😭
کمکم کنین لطفاً .