۷ پاسخ

از اولم حوصله بحث کردن باهاش و نداشتم ،الان که اصلا ندارم،جدیدا که اصلا بهش نمی‌گم چون خبر دارم که نمیگیره ،انقدم دلم برا خانوادم تنگ شده که نگو ،میرم پیش مامان بابام ،بابام که دور سرش بگردم هر سری که خونه میاد دست خالی نمیاد یا میوه میگیره برام یا غذای بیرون،یا خوراکی ،یا بستنی،بستنی های مشهدم که خوردن داره واقعا

باز تو خوبه روت نشده بگی،من بعضی وقت دلم چیزی میخواد بهش میگم انگار نه انگار،رفتارش جوریه که ی جوری رفتار می‌کنه تا خودت یادت بره،مثل بچه ها😂😂😂

اره واقعاً اونایی که همه چیز میخوان اونم از نوع عالی خیلی زندگی های عالی هم دارن ،شوهراشونم همه ی حواسشون به چشم ابرو زنه هست،شخصا خودم از بس سر همه چیز خودمو کم زدم دیگه برای باقی هم عادی شده😭

من که دور از خانوادم ولی شوهرم خیلی هوامو نداشت،یا من زن بودن بلد نیستم ،نمیدونم بخدا

منم همین طوریم ،وقتی میبینم باقی زن ها و چقد ناز دارن چقد ارج دارن چقدر عرش دارن ،برا خودم متاسف میشم،الانم که حالم اصلا خوب نیست دلم میخواد زودتر زایمان کنم راحت شم از این شرایط

منم همینطور بودم...🥺

چرا قشنگممممممم؟؟؟؟؟؟

سوال های مرتبط

مامان کوچولو مامان کوچولو هفته سی‌ونهم بارداری