سلام خوبین این همه اومدم گریه و ناله کردم اما فک میکنم زخم دخترم خوب شد بسته شده اما هنوز کرمش رو ادامع میدم که انشا الله جاشم کامل بره این دفه ذبگه میخاخ تحت نطر دکتر گوارش بزارمش قبلا هم برده بودمش اما ی مدت خوب سد قط کرذم دارورو بعد اونم گاهی یبس میشد که ی جور تو دسشویی با ترس یا تو بغلم دفعش میداد اما دگ نمیخام بهش فشار بیاد بخدا اگر میشد کل عمر پیدرولاکس بخوره مشکل نداشتم و میدادم دعام کنید بچه هایی که منو میشناسن میدونن چقد سختیا کشیدم الیته نمیگم خیلی اما خب سختی کشیدم یکیش امسال نمیخام حرفش بزنم بیماری بود که مجبور شدم شش هفت ماه همه رختو با اب جوش بشورم و استرسا و گریه ها که کردم و کشیدم اون روزم اون اتفاق که شوک بدی بهم داد بازم خداروشکر که زخم دخترم بهتر شد خیلی و فک کنم خوبه باز برم دکتر میگم ببینه خودمم که باید ی وقت بزارم برم دکتر روانپزشک چن سال این وسواس و ترسو دارم به دوش میکشم مامانم میگه گرمیجات بخور اما فک نمیکنم اثر کنه بالاخره ک وسواس فکری با ی دوره قرص حل میشه همیشه که نیس امیدوارم دخترمم روز ب روز بهتر بشه و خدا همه مادرای مث من و بقیه مادرارو کمک کنه

۳ پاسخ

ازپوشک گرفتیش؟؟؟
دختراولی منم از ۸ماهگی تا ۲سالو۸ماهگیش یبوست وحشتناک داشت که بواسیرش دراومد و ازداخل زخم بود پماد ترکیبی و ان ان و..رودکترمیداد تنها راه خوب شدن یبوستش که تخلیه ی کامل کنه ازپوشک گرفتن بود برام الانم فقط میوه. میدم تونستی تامیتونی انگور بده بهش ....
شربت نی نی لاکس خیلی قوی تراز پودرپیدرولاکسه ...
کلن سبزیجات بهش بده...
لواشک شیریین. هروز بش بش بده

آره عزیزم مغزت سرد شده به قول قدیمی‌ها میگن وقتی مغز آدم سرد بشه مثل پیچک فکرای بد وسواسی میپیچه به کل سر و آدم نابود میشه
عزیزم به دخترت فکر کن بخاطر اون برو پیش مشاور تا خوب بشی بچه از رفتار توتقلید می‌کنه فکرشوکن اگه بچت هم وسواس بگیره چی
بعدم بچه داریه و هزارتا مریضی ومشکل باید باصبوری پشت سر بزاریم همه رو خدا به همون صبرو توان بده

عزیزم مقعدش ترک داشت ؟

سوال های مرتبط

مامان مامان دختری مامان مامان دختری ۲ سالگی
سلام خوبین کسی بوده بچش شرایط مشابه بچه منو داشته باشه دخترم از چهار ماهگی یبوست داشت ی دوره خیلی شدید شد که با دارو و غذا هم کنترل نمیشد بعد قطع شیرم بهتر شد مثلا قبلا ۹۹ درصد وقتا یبس بود یا سخت دفع داش بعدا دیگه میرف دسشویی میشست با سختی یا هر جور خوذش کارشو میکرد مسئله عجیب راجب بچه من مقاومت تو دفع کردن حتی وقتایی که مدفوغ اون قدیم سفت نبود مثلا خودمونم مذفوعمون سفتم باشه برامون سخت نیس دفع میکنیم اما این اکثر وقتا پاهاشو جم میکرد سفت میکرد ایستاذه مذفوع ازش درمیومد دکتر گف چون میگس بهتر شد فلا عکس رنگی نمیخاد از روده اون عکسم گف باید بچرو بخابونن گف اما اگه با غذا و مقدار کم دارو کنترل نشه عکس باید بگیری که میگف چون ا بچگیش بهتر شده حالا با غذا و الو کنترلش کن نمیخاد زخمم شده بود پشتش که انگار خوب شده نمیدونم ولی بعضی وقت میگه میسوزه گاهی اوقات میگم چرا ی بچه کوچیک باید این مشکلو داشته باشه اما چاره ای ندارم بچمه براش غصه میخورم دعا میکنم خدایا امیدوارم خوب بشه و اذیت نشه صدای همه مادرارو بشنو خدا جان❤️
مامان مامان دختری مامان مامان دختری ۲ سالگی
به دخترم پونزده رچز پماد انتی فیشر باریج رو زدم هم داخل هم خارج مقعدش حالا نمیدونم باز باید استفاده کنم یا بسه مقعدش زخم شده بود ب خاطر مدفوع بزرگ و سفت کاش میشد کل عمرش پیدرولاکسو بخوره دیگه غصشو نخورم اصلا شاد نیستم دیگه بچه ها بیچاره بچم از پنج ماهگی یبوست میشد ک بعد قط شیر خیلی بهتر شد اوایل شکمش سه روز ی بارم کار نمیکرد جدیدا شده بود دوروز ی بار که یهو این اتفاق بد افتاد من راستی به بیرون مقعدش الفا هم میزنم ی جراح اطفال بردمش گف اگه یبوستش بهتر نشه ی چیز مث مداده میکنن تو عکس میگیرن اما چون باید دارو خاب بهش بدن میترسم گفتم وایسم بزرگتر بشه بدون دارو خواب براش انجام بدن نمیدونم چرا این بلا ها سر بچم اومد الان دیگه ازوقتی زخم برداش هرروژ بهش از ترسم پودر میدم خدا این دکترارو لعنت کنه که مشکل ادمو نمیفهمن و فقط بلدن بگن ملین بده 🙂‍↔️ خودمم دیگه مریض و دیوونه شدم دائم فکرم شده بچه فک نمیکنم دیگه بتونم بچه بیارم من ادم نا امید و ترسوییم هیچ کس درکم نمیکنه🙂‍↔️🙂‍↔️🙂‍↔️🙂‍↔️💔❤️💔
مامان ملوس مامان ملوس ۲ سالگی
مامانا لطفا جواب بدید
شما تا چه حدی خواسته های بچتونو فراهم میکنید؟؟؟
هرچیزی که توانشو داشته باشید براش تهیه میکنید یا گاهی عمدا میگید نه ....
مثلا دیروز با پدرشوهرم بازار بودیم دخترم گفت بریم پارک کلی زار زد هرکاری کردم آروم نشد پدرشوهرم بردش پارک البته خیلی وقت بود هم نرفته بودیم پارک ...اما اگه با باباش می‌بودیم اون لحظه مطمئنن نمی‌نمیبردیمش پارک چون دیروقت بود و شرایطش نبود ....
یا مثلا سر لباس پوشیدن مدام لباس عوض میکنه هر لباسی بخاد میپوشه منم آدم حساب نمیکنه حریفش نمیشم
اما دیروز که خاست لباس دخترعمشو بپوشه محکم گفتم ن و اگر لباس کس دیگه ای رو بپوشی همین الان میزاریم میریم خونمون ...خلاصه دخترم سریع لباسو پس داد اما یکم بعدش زد زیر گریه و گلایه کرد ..اما لباسو ندادم بهش ...
من و شوهرم اکثر خاسته هاشو فراهم میکنیم اما یجا هایی که خیلی سخته رو نه میگیم
میترسم عادت کنه هرچیزیو بخاد و نتونیم انجام بدیم
خصوصا که خاهرش.هرم 9 سالشه همینطوریه با گریه همه خاسته هاشو به کرسی مینشونه