مادریم دیگه با دغدغهایی که همیشه همراهمونه مثل عذاب وجدان انگاری از قصد اینکارو کردیم درصورتی که هیچ نقشی نداشتیم نمیدونم بخدا منم خیلی خودم رو سرزنش میکنم چون تقریبا اون هفته رفتم واسه خودم کفش بخرم با دختر آبجیم رفتیم دختر خودمم بهار بود هیچی دیگه یک جفت کفش برداشت گریه کرد که مال منه 😆منم گفتم باشه دخترم مال تو واسش خریدم 😔😔😔دستش توی دستم بو.د اصلا بقران قسم هواسم نبود نزدیک خونه دیدم راه میرفتم یهویی افتاد جلوی پام دستش تو دستم هااا دستش کشیدم گفتم ببین لجباز توکه نمیتونی با این کفش راه بری برمیداری😔😔😔وقتی نگاش کردم باورت میشه خوابش برده بود😔یعنی طی اون مسیر بچم که هی زیرپاش خالی میشد خوابش میبرده من متوجه نمیشدم بغلش کردم دیدم کلا خوابه😔😔بخدا از همون روز همش یادم میفته که چرا هواسم نبوده بچم خوابش برده
من شش ماه پیش دخترم دستشو سوزوندهنوز یادم نمیره
طبیعیه، با خودت نجنگ
کم کم فراموش میکنی
میخوای یه کادو چیزی براش بخر که هز دلت دربیاد
عزیزم خاطره بد فراموش شدنی نیست ❤🥺🥺
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.