۴ پاسخ

گلم الان که رد شد ولی ازاین به بعد سعی کن بچه مستقل بار بیاری

قشنگم باید زودتر اقدام میکردی حداقل از سال پیش
چون بچه ای ک این مدلیه واقعا موقع مدرسه رفتن اذیت میشه
و خودت هم خیلی اذیت میشی
و همیشه یاد همکلاسی هاش میمونه ک این بچه چ جوری بوده
ب نظرم باید این دوسه هفته نان استاپ انرژیتون و بزارید رو این که بچه ازاین حالت دراد حداقل یکم بهتر شه
بره کلاس و اینچیزا ب نظرم اورژانسی ی مشاوره هم بگیرید ک چ کاری انجام بدید ک جواب زودتری بده

نه بره. درست میشه عزیزم
خواهرمنم بود اصلا دلش نمیخواست پیش دبستانی بره
یه مدت گذشت خودش صبح زودحاضر امادع میرفت. با بچه هام ارتباط میگیره

خجالتیه؟

سوال های مرتبط

مامان sami🐣 مامان sami🐣 ۱ سالگی
خانما حالم بده لعنت ب من (طبق تاپیک قبلی )
پسرم خیلی لوس و درون‌گرا اصلا با کسی رفیق نمیشه ۵ سال و نیمه اس
لباس پوشوندم گفتم برو کوچه بازی کن خودشو زد زمین ک نمیرم گقتم همسن های خودت فرش انداختن نقاشی میکشن کارت بازی میکنن سنگ بازی میکنن بیا برو خودشو زد زمین ک نمیرم نشستم یک ساعت کامل باهاش حرف زدم گفتم برو باز نرفت کریه کرد منم چنتا زدمش و انداختمش اتاق درم بستم گفتم نمیخام ببینمت پسری مثل تو نمیخام بی ادبی و اینا😔😔 پسرم اصلا بی ادب نیس خیلی لاغر و ضعیف و بی جونه فقط تنها ایرادش لوس بودن و ایناس
باورتون میشه میریم پارک دستش ب تاب بازی و سرسره نمیخوره یه بار با بچه دوستم بردمش خانه بازی اون یکساعت کامل دویید بازی کرد شادی کرد اینم نشست تو توپ بازی یه گوشه الکی توپ مینداخت این ور اون ور ... واقعا حالم بد میشه خسته شدم از این رفتارش چجوری مدرسه میره سرکار میره آخه اصلا بچه نیس انگار ب قول شوهرم استثنایی هس اون یکی پسرمم اخلاقای اینو گرقته کوچیک تر بود خیلی شاد و شنگول بود الان اینم گریه عو و لوس و افسرده شده انگار
هیچ دلخوشی ندارم ک برم پارک یا بیرون میرم میشینه یه گوشه هرچی بچها میگن بیا بازی نمیره
تاالان زبون و فدات شم قربونت شم بوده ولی امروز دیگ بریدم 😭😭😭کتک زدمش و انداختمش اتاق تنها خوابش برده 😔😔😔 دارم دق میکنم بخدا
مامان مهدیار مامان مهدیار ۱ سالگی
سلام خانما میتونم یکم درد دل بکنم ؟ چند وقته خیلی حالم بده افسردگی داره نابودم میکنه هرکاری میکنم نمیدونم چیکار کنم حالم بهتر بشه . همش بغض بغض گریه . دیگه اینقدر عصبی شدم رفتارم با بچه هامم عوض شده اصلا حوصلشونو ندارم فقط میخام تنها باشم . دست و دلم به کارای خونه نمیره همش خونه نامراب بهم ریختس . شوهرمم دیگه داره عصبی میشه از دستم . ۶ سال پیش خدا بهم یک دختر داد موقع تولد اکسیژن کم اورد و دچار خفگی شد بعدا گفتن فلج مغزی . دنیایی دکتر برو کار درمانی گفتار درمانی . دنیایی هزینه هیچی به هیچی . بعدا چهار سال ناخواسته بار دار شدم رفتم دکتر از اول تاخر همه کار کردیم این بچه سالم باشه تاخر دکترا گفتن سالمه . حتی تا ۶ماهگی گفتن سالمه بعد یهو گفتن نه اینم مریضه . پسرم الان ۱۸ ماهشه نه میشینه نه راه میره نه حرف میزنه هیچی به هیچی کلا یک گوشه افتاده دوباره دکتر کاردرمانی ... خسته شدم هر بچه ای رو میبینم گریه میکنم حالم بد میشه برای دخترم این طوری نبودم خیلی قوی تر بودم ولی الان خیلی شکستم چیکار کنم حالم خوب بشه