۱۱ پاسخ

مرسی عزیزم که تجربتو به ما گفتی و اینکه قدم نو رسیده مبارک 💗

وایییی همینجوری که داشتم می‌خوندم انگاری زایمان خودمه کلی گریم گرفت..
خداروشکر که نینی‌تو سالم بغل گرفتی عزیزم واسه منم دعا کن

مرسی که وقت گذاشتی نوشتی و گفتی
قربون دستت
خدا هم شمارو حفظ کنه هم نینی رو
بسلامتی و مبارکی ایشالا

عزیزم هزینه بیمارستان چقدر شد؟

عزیزم بیمارستان بهت چیا داد؟ ینی من میخام ساکموجمع کنم اگ ممکنه بگو بهت چیادادمن وسایل اضافی باخودم نبرم
مث دمپایی و بشقاب و شورت و پوشک اینا
عملت و ریکاوری چندساعت طول کشیداگ میشه برام بگی و ازفکروخیال دربیام ممنون میشم😘

وای فائزه داشتم میمردم ازاسترس چون منم تقریبا19روزدیگه اینامیخام برم همون بیمارستان سزکنم انقدقشنگ تعریف کردی ک خیالم راحت شد آخه ازبعضیاشنیده بودم بیمارستانش خوب نیس واینا

ای جونم عزیزم 😍چقدر قشنگ توضیح دادی واقعا ممنونم انشالله ماام راحت زایمان کنیم 🥹دلم خواست دخترم الان پیشم بود 🥹😍

كدوم بیمارستان زایمان کردی عزیزم??دکترت كی بود

برا من بلند شدن خیلی سخت بود من چون پمپ درد داشتم دیگه شیاف بهم ندادن ولی شیاف خیلی خوبه حتما حتما استفاده کنید

ولی قرار بود تجربه هاتو بخونم استرسم کم بشه استرسم بیشتر شد😢😢😢

ممنون ک تجربتو در میون گذاشتی گلم مبارکت باشه

سوال های مرتبط

مامان فندق مامان فندق روزهای ابتدایی تولد
سوند رو همون خانم خوش اخلاقی ک‌ پرسنل اتاق عمل بود واسم وصل کرد و من چون کامل هنوز بی حس نشده بودم اندازه ی سر سوزن در حد یک ثانیه ی سوز خیلی کوچولو حس کردم و تموم وگرنه هیچ دردی نداره یکی از بهترین کارهایی ک میکنید اینه ک سوند بعد بی حسی توی اتاق عمل وصل بشه عالیه هیچ دردی حس نمیکنید وقتی کامل کامل بی حس شدم حس کردم صداها واسم داره نامفهوم میشه یعنی خیلی کم شده بود و حس میکردم سخت دارم نفس میکشم ک دکتر بیهوشی گفت نگران نباش فقط نفس بکش درست میشه ک بعد دو سه دقیقه حال من کاملا نرمال شد راحت نفس می‌کشیدم و همه چیز عالی بود تا اینجا بعدش هم ک دکتر گفت تا وقتی چیزی حس کنی من کارمو شروع نمیکنم اما با هربار برش من چیزی متوجه نمیشدم تا دیدم صدای گریه ی فندقم میاد بهترین حس دنیاااااااا ک غیر قابل توصیفه خلاصه تا آخر عمل من چیزی متوجه نشدم رفتیم ریکاوری از اتاق عمل واسم پمپ درد وصل کردند بچه ها لرز بعد عمل خیلی کمه در حد چند دقیقه و اون لرز ناخودآگاه هستش ن اینکه شمارو خیلی خیلی یخ زده باشه اینطوری نیست ک اونم برطرف میشه توی ریکاوری بودم و اومدم بیرون همه چیز خوب و نرمال بود و اینکه دردتون با پمپ درد خیلی خیلی کم میشه و کاملا قابل تحمله حتی بعضی وقت ها حس نمیکنید منم ک پمپ درد زیاد اثر نمیزاشت واسه این بود ک انژیوکت کج شده بود تو دستم چون زیاد دستمو تکون داده بود و پمپ درد کامل توی بدنم نمی‌رفت ولی بعدش ک درستش کرد عالی شد با پمپ درد هم ک درد های بعدش کنترل میشه و واسه راه رفتن هم دردش مثل وقتیه ک دراز کشیدید فرقی نداره فقط موقع راه رفتن چون باید جابجا بشید واستون سخت تره
مامان نیلا


🦋 مامان نیلا 🦋 ۴ ماهگی
پارت ۳
زایمان طبیعی
بردنم اتاق عمل ترس داشتم دراز کشیدم رو‌صتدلی هی میگفتن زور بزن زور میزدم گریه میکردم مامانمو‌صدا میزدممم همش میگفتم ترو‌خدا کمکم کنید خیلی درد داشتم خیلیییی ۹سانت بودم بچه نمیومد پایین همش محکم شکممم فشار میدادن دستشونو میکردن اونجام بچه نمیومد پایین داشتم از درد میمردم تا اینکه گفتن بچه نمیاد پایین دستگاه بیارید با دستگاه بچرو آوردن بیرون اون لحظه انقدر پاره شده بودم و‌درد داشتم نمیدونستم باید خوشحال باشم یا چی لبخند زدم و‌گفتم خدارو‌شکر بچمو دیدم بعد لجمو‌بردن ۴۰دیچ‌تو‌اتاق عمل بودم داشتن بخیه میزدم خیلی درد داشت حس میکردم قشنگ‌سوزن و بعد از دوختن بردنم بخش خیلی راحت شده بودم ولی خیلی بخیه خورده بودم بغل پاهام توی سوراخ واژنم توی سوراخ مقعد توی زبون واژنم بعد از ۱۲روز فعلا خوب نشدم حتی🙁 ولی حس خیلی خوبیه مادر شدن فقط خیلی سخته خیلی سخته حتی توی این ۱۲روز میگم ای کاش حامله بودم به دنیا ک میان سختره غصه همچیشو میخوری دل درد کم بودن شیرت نفخ گوش درد پی پی کردنش ولی باز خدارو شکر بابت همه چی زایمان من خیلی سخت بود خیلی بعدش عوارض دارو ها باعث‌شد کل بدنم کهیر بزنه و حساسیت کنه هنوز ک هنوزه خوب نشده همه جام میخاره ایشالله ک زایمانتان راحت باشه مثل من نشید ک من مردم و زنده شدم هنوز ک هنوزه نمیتونم بشینم حتی شیرمم خیلی کمه هر روز گریه میکنم 🙁
مامان هلیاآبجی پرنسا مامان هلیاآبجی پرنسا روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین سوم

سلام خانما من هم اومدم تجربه سزارین سوم بگم
رفته بودم پیش دکتر بهم نامه بستری داد برای شش آذر عمل کنم که من ساعت دو شب یکم آذر دردم گرفت تا صبح صبر کردم ساعت ۷ رفتم بیمارستان نوار قلب بچه رو گرفتن و گفتن انقباض داری باید الان عمل بشی ، منم اینقدر اذیت بودم خوشحال شدم که زودتر قراره زایمان کنم ،
بهم انژوکت و سوند وصل کردن که بر خلاف حرف بعضیا ک میگن خیلی درد داره ،اصلا اینجوری نبود فقط یکم سوزش داشت و زود تموم شد ازم چندتا آزمایش گرفتن و تا جوابش اومد ساعت شد ۱۱ ، ساعت ۱۱ منو بردن اتاق عمل ، اومدن بی حسی بزنن، درد داشت ولی قابل تحمل بود ، یه ربع بیست دقیقه زمان برد تا بچم دنیا اومد ،خیلی حس خوبی بود تمام درد ها یادم رفت ،،،،، ساعت دو منو بردن بخش ، امام اکسیژن بچه یکم کم بود یه دو سه ساعت نگه داشتن و بعد آوردن پیشم ،کم کم بی حسی ها رفت و درد هام شروع شد که پرستارم بهم مسکن زد و شیاف داد آروم شدم , من استرس راه رفتن بعد عمل داشتم خیلی میترسیدم که یه جا خونده بودم شکم بند بعد از سزارین خیلی کمک می‌کنه شوهرم واسم خرید و من شکم بند بستم موقع اولین راه رفتن واقعا برام معجزه کرد ،خیلی راحت بودم اصلا اذیت نشدم بهتون پیشنهاد میکنم حتما بخرید ،
سر دو زایمان قبلی شکم بند نداشتم خیلی اذیت شدم ، یک شب بیمارستان بودم فرداش مرخص شدم ،