آدم احمقی که با دوتا بچه ی شلوغ و گریه کن اومد سفر😐😐😐
دهنش سرویس شد 😐😐😐 خواب آیلا انقد کم شده دارم دیوونه میشم
خستگی سفر به کنار دیشب تا حرم رفتم بلایی نبود به سرم نیارن دو ساعت تو ترافیک بودیم بعد که رسیدیم انقد گریه میکرد آیلا ساکت نمیشد حرمم شلوغ پنج دقیقه موندیم اومدیم ماشینم تو پارکینگ خیلی دور 🤕
آیلا هم ساعت سه خوابید البته دیگه حرصم دراومد بهش پاراکید دادم کمرم درد زایمان داشت😆
خلاصه با بچه ی زیر یک سال سفر نرین زهر مارتون میشه😮‍💨😮‍💨😮‍💨🤕😐😐

شما نبابد با ماشبن خودتون برید ماشینو بذارید هتل با تاکسی برید سریع تر میرسید دغدغه پارکینگم ندارید چرا اینقد هتل به حرم دوره؟

من با بچه ۷ ماهه دو بار به مشهد یه بار قم یه بار شمال رفتم 🤣🤣🤣

من فکر میکنم این شیر درست نمیخوره چون گرسنه هست گریه میکنه و نمیخوابه

یکم به امام رضا بگو به خادما بگو برات دعا کنن به جوابش قسم بده این بچه خوب بشه
خیلی اذیتت میکنه

منم پسرم خیلی نق نق بود تا یه سالگی جراعت نداشتم جای ببرم
اونوقت با حاریم رفتیم شهرستان بچش دو ماهش بود بخدا صداش درنمیومد

عزیز دلم چون دست تنها بودی
من دخترم سه ماهش بود رفتم کربلا با شوهرم مامانمم باما بود اصلا اذیت نشدم عالی بود
شش ماهش بود رفتیم شمال ولی خب با بابام اینا بازم عالی بود
یکسالگیش هم رفتیم مشهد ولی بازم مامانم باهامون بود
باید مامانتو میبردی
اینجوری خیلی اذیت میشی
حالا خدا کنه بعداین اروم باشن دیگ

دخترمن ک بزرگه میترسم جایی برم ازبس اذیت میکنه

ما اومدیم بریم بازار دخترم بس نق زد راننده عجله داشت مارو برسونه تصادف کرد رفتیم بازار بس رو کالسکه دعوا شد برگشتیم الانم ک برگشتیم هممون مریض شدیم انشالله مشکلی پیش نمیاد فقط تا میتونی بچها نبر خودت تنها برو

مامان ایلا زیارتت قبول بخدا میخواستم بهت بگم نرو گفتم گوش نمیدی چون ما تا پارک میریم انقد اذیت آذیت میکنن که نگو الان خواهرام میگن بریم مسافرت قبول نکردم چون هم بچه اذیت میشه هم مادر

ایران هفت ماهش بود رفتیم مسافرت . خداروشکر اذیت نکرد
فقط تو مسیر خسته شدم که دایم بغل خودم بود

مام دیروز یکم رفتیم با خانواده شوهرم پیک نیک از دماغم اورد بچه از یه طرف مادر شوهرم از یه طرف

من با دوتا وروجک زیر پنج سال و آنیا ۳ماه رفتم شمال یک هفته

خیلی سخته من درکت میکنم بهت گفتم قبلا ما شمال رفتیم از خونه ده برابر سخت تر بود برام کوچیکه اصلا نمیخوابید گریه بزرگه شیطونی و صد سال بود مریض نشده بود دو شب تو مسافرت بالا میورد تمام ویلایی که گرفته بودیمو شستم بی خوابی فشار عصبی داغون شدم تو ماشین تو گرما کوچیکه رو شیر میدادم بزرگه هم میگفت منم باید بغلت باشم تا خود شمال نصف شدم

سخته خیلی منم این سال شوهرم گفت با خانواده ام برو من میام پشت سرت با اتوبوس گفتم عمرا نمیرم با دوتا بچه کوچیک دست تنها روانی میشم امسال دیگه ماشین نداریم موند سال دیگه بریم انشاالله بچه هم از آب گل دربیاد

عزیزم به خوابش اهمیت بده بزار وقتی محل اسکانتون هستید خوب بخوابه
منم سفر رفتم روزی یکبار زیارت رفتم اونم در حد یک ساعت و اینا که بچه اذیت نشه

من مشهد رفتم اما مامانم رو بردم با بچه کوچیک واقعا نیاز بود مادرت رو ببری
مامانت خیلی داداشت رو داده

و منی که الان تو راه مشهدم

خدا کمکمون کنه ان شاالله

سلام عزیزم زیارتت قبول...چقد سخت گذشته بهت...میخواستی کمی سیتریزین بهش بدی اگه می‌دونستی حساسیت کرده...هم آروم میشد هم خواب آور بود