من با دوتا بچه ۱۰ روز بعد رفتم خونه خودم اونم یه شهر دیگ
من از اول خونه خودم بودم شوهرم هم مرخصی میگرفت دائم پیشم بود سعی هم میکنم جلوی فکر و خیالمو بگیرم حالم بد نشه و مضطرب نشم
منم خونه مامانمم هنوز
صبح ها هم ک تنهام پرستار کرفتم برای کمک
من از ۱۰روزگی تنها شدم هرکی هم گفت بیام کمک گفتم نه
خداروشکر خواب شب دخترمم تقریبا یک ماهه تنظیمه هم غذا درست میکنم هم خونه تمیز میکنم
بعضی وقتا کلافه میشم
شوهرمم غروبا ک میاد یخورده کمک میده ک شاممو درست کنم
بعد بیمارستان رفتم خونه کمکی هم نداشتم شوهرم کمک میکرد
من ۴۳ روزه زایمان کردم.هم خونه خودم میرم هم خونه مامانم.اما از این ۴۳ روز فکر کنم کلا دو هفتشو خونه خودم بودم بقیش اینجا.چون شوهرمم نیس راه دوره دست تنهایی واقعا نمیرسم.
مثلا دخترم بغلیع.کولیک داره.تندتند گشنش میشه
ی پسرهم دارم ده سالشه.همش باید شام و ناهارم اماده باشه ک با دخترم نمیرسم.
بخاطر همین همش میام خونه مامانم.اینجا واقعا بهم خیلیییی میرسن.اگ میدونی تو خونه خودت نمیتونی ب خودت برسی پس بمونی اونجا بهتره.من شوهرم باشه بهم کمک میکنه ولی اونم نیس بیس روز یبار میاد.اینجا خواهرم بهم کمکه مادرم.پدرم.پدرمم اصلا راضی نیس برم خونه.الانم اینجاخونه پدرمم.بعد ۴ روز بازور میخوام برم خونمون باز ی چندروز دیگ بیام.چون پدرم میگ تا شوهرت نیس فعلا بمون.شوهرمنم تا پاییز فعلا کارش راه دوره تا بعدا بیاد.
از بیمارستان ب خونه خودم از روز ۵خودمم پاشدم کارامو کردم شام ناهار درست کردم
کلا خونه خودم بودم
از ۳ روز بعد زایمان خودم پا میشدم کارای بچه رو انجام میدادم و شب ها من و همسرم تنها بودیم کسی کنارم نبود
بعد از ۱۰ روز کلا تنها بودم
خودم اشپزی و بچه داری کردم تا الان
الان ۳ روز بچه رفلاکس گرفت بی قراری شدید داشت باز هم خودم بودم کنارش
دیگه خداروشکر امروز بهتر شد
از بیمارستان مستقیم رفتم خونم
اونم ساعت کاری شوهرم 24 ساعت سرکار 48 ساعت خونه دست تنها نیستم
تا سه ماه اول خیلی سخت میگذره
بعدش کم کم رو به راه میشه
شش ماهگی یه مرحله از اسودگیه
دو سالگی هم کمی بچه عقلش میاد سر جاش و درست شبا میخوابه آدم راحتر میشه
سلام من بعد۱۲روز
من 32 روز بعد از زایمانم رفتم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.