۸ پاسخ

اره نفسم بنده بهش شاید اگه نبود منم نبودم صد بار دیگه هم به دنیا بیام دوس دارم این مسیرو بیام بیام که بتونم یکی که نه ده تا دیگه دلارا داشته باشم با اینکه عاشق پسر بچه بودم اما الان میگم ده تا مثه دلارا داشتن بازم کمه

صد در صد که ارزشش رو داره🥹🥰

صد البته

💯💯💯

بله که داره
مخصوصا روز زایمان
یه مرزیه بین پایان رسیدن انتظار و شوق دیدار با استرس
بنظرم‌خیلی شیرینه❤️🥲

اره اونم با عشق

الان من تنگ نفس دارم دقیقا ولی خیلی خوشحالم که یه بچه تو دلمه🥹🥹🥹🥹
معلومه ارزششو داره

بله که داره 😍😍

سوال های مرتبط

مامان محمدعلی مامان محمدعلی ۱ ماهگی
تجربه من از زایمان (قسمت پنجم)
یه پرده جلوم کشیدن و عمل جراحی رو شروع کردن
حال من لحظه به لحظه بدتر میشد
لرز شدید که باعث می‌شد دندونام به هم بخوره و کم کم فکم کامل منقبض شد و دندونام خیلی درد گرفته بودن از شدت فشارش... معده‌ام به حدی درد و سوزش و تهوع داشت که واقعا داشتم می‌مردم. بهم گفته بودن هر موقع تهوع اومد سراغم بهشون بگم. دو بار برام دارو تزریق کردن ولی فایده خاصی نداشت. البته من ناشتا نبودم و این باعث تهوع وحشتناک شده بود.
تخت هم یه جوری جا به جا میشد و مثل گهواره تکون میخورد که حس میکردم دارن اونجا با بچه کشتی میگیرن🥴
دکتر بیهوشی هم تا آخرش بالاسرم وایساده بود، بازم خدا رو شکر پیرمرد بود و کمتر معذب میشدم🤦🏻‍♀️
وقتی بچه رو از شکمم در آوردن من اصلا حسش نکردم... و این خیلی بد بود. من حس اون لحظه که بچه به دنیا میاد و مادر حسابی سبک و راحت میشه رو خیلی دوست داشتم و سزارین این لذت رو از من گرفت🫠 شاید باورتون نشه ولی این موضوع خیلی روی روحیه من تاثیر منفی گذاشت
وقتی دکتر و پرستار ها گفتن مبارک باشه... تازه متوجه شدم که بچه رو در آوردن... بچه رو بردن خشک کردن و توی حوله پیچیدن و موقعی که داشتن رحم رو تمیز میکردن و بخیه میزدن، پرستار چند لحظه صورت بچه رو روی صورتم گذاشت🙃
ادامه دارد...
مامان راستین🩵 مامان راستین🩵 روزهای ابتدایی تولد
جانِ شیرین مادر🫀
🌙✨ نه ماه با تو بودن، زیباترین فصل زندگی ماست...

راستین جان، رسیدیم به ماه نهم🤰... به لحظه‌شماری‌های شب و روزمون...
تو برای مایه معجزه‌ای، حاصل عشقی که از دلِ ما دونفر جوونه زد🌱
من و بابات هر شب با حرکتای کوچولوت، بیشتر عاشقِ بودنت شدیم...🥹

بابات با هر خرید کوچیک، با هر نوازش به شکمم، با هر ذوق و شوقش واسه رسیدن تو، نشون داد که چقدر پدری رو از قبل‌تر از تولدت بلده...💙

منتظرتیم راستین جان، من و بابات، با دستای باز، دلی پر از عشق،
و قلبی که فقط برای تو می‌تپه...😘

زود بیا که آغوشمون آماده‌ست، خونه‌مون پر از نور و دلمون لبریز شوقه...
دیگ نگران زایمان زودرس اینا نیستم وبرعکس هرلحظه منتظرم تا ازراه برسی🥺
یادمه وقتی جواب بی بی چکم مثبت شد میگفتم خدایا کی میرسم ماه نهم و واقعا به چشم بهم زدنی (به جز ماه پنجم😒)رسیدم به ماه نهم🥲
ازته دلم دعا میکنم همه اقدامیا به زودی زود این لحظه ها رو تجربه کنن❤️
🌸👨‍👩‍👦💫
#فرزندپروری
#بارداری