۸ پاسخ

خودت بابچه بریدبگردین بچه عادت کنه ب بیرون رفتن من خودم وبچم میریم الان عادت اصلاتوخونه نمیشینه روزی سه بارمیبرمش بیرون

از ته دل درکت کردم منم مث توام
ولی من یه دندم
رو حرفم وایمیسم

عزیزم قانوناتو سفت بگیر حتی اگر مثلا نذاشت ببری‌خونه مادرت نبر.فقط یه مدت میشه اما بچت یاد میگیره بعد کم کم درستش میکنی خونه مادرتو

بزرگ ترین اشتباه زندگی کردن کنار مادرشوهره .

شده بری مستاجری برو ولی کنارشون نباش
از قدیم گفتن دوری و دوستی .
احترامتم میاد سرجاش .

خب توام برو بالا
حرف بنداز برید بیرون
اصلا کاش شام نمیپختی میرفتی بیرون

چقد شوهرت رو مخه آخه بچه رو برده تو خونه خالی ک چی بشه

قانوناتو سفت کن خواهر من

وای خیلی بده .باید یه نظمی باشه خونتون. پس کی‌میخوابه ۱۲ شب میان خونه؟من یه ساعت صبح میره گاهی نمیره اصلاصبحا.عصرا هم چون من مغازه دارم دو سه ساعت هی میاد ومیره پیش خودمم هست.شبم ازهشت که میایم بالا دیگه نمیان دنبالش

سوال های مرتبط

مامان malek مامان malek ۲ سالگی
خانوما سلام
من باز اومدم با این مشکل از پوشک گرفتن
ببخشبد اگه زیاد سوال میپرسم چون بچه اولمه هیچ تجربه ای ندارم
پسرم دیششو میگه ولی پی پی تو خوونه همیشه باز شبا موقع خواب پوشک میکنم از وقتی شروع کردم برای اموزش دیش یه چند وقت شبا پوشکش نمیکردم یعنی کلن دوسه روز پوشکش نکردم از همون موقع از پوشک بدش میاد میخایم بریم جایی نمیزاره پوشک کنم
رفتیم خونه یکی از دوستام نزاشت پوشکش کنم تا وقتی رفتیم و اومدیم من از استرس مردم دیشو میگف ولی پی پی نه ولی خداروشکر پی پی نکرد
حالا اگه موقع ای که بریم خونه کسی پوشک کنم مشکل داره میترسم باز دیششم فراموش کنه
بعد اینکه میریم پوشک کنم هروقت گفت دیش ببرم دسشویی پوشک باز کنم دیش کنه باز ببنده
بنظرتون دچار دوگانگی نمیشه
الان من دوهفته سه هفته درگیرم اصلا از خونه نرفتم بیرون تا دوسه شب پیش که رفتم خونه دوستم
واقعاا کلافه شدم یاد نمگیره پی پی بنظرتون چیکار کنم
شوهرم میگه هنوز اماده نیس همینکه دیششو میگه کافیه
تو خونه باز باشه میریم جایی و موقع خواب پوشک کن بنطرتون همین کار بکنم؟
مامان اقاایمان👶 مامان اقاایمان👶 ۲ سالگی
سلام خانما خواهشا راهنمایی کنین دیگه من رد دادم🤦🏻‍♀️
الان حدود دوهفته هست پسرم همش بهونه های الکی میگیره مثلا صبح بلند میشه گاهی اوقات با گریه هر چی میگم چی میخای فقط گریه بغلش کنم نازش کنم باهاش حرف بزنم بدتر میکنه جیع و گریه اش رو..باباش بنده خدا ۳ از سرکار میاد ناهار ک اولش نمیزاره بیارم با هزار ناز و ادا سفره رو پهن میکنم بعد گریه میکنه ک نخورین بابا نخوره مامان هم نخوره باید یواشکی شوهرم بخوره بره باز سرگرمش کنه که من بخورم🤦🏻‍♀️ یا خودش میگه بریم بیرون حاضر میشیم بریم میگه من نمیام ..حالا الانا دیگه مخم نمی‌کشه ب شوهرم میگم نمیاد ولش کن بیا ما بریم درو می‌بندیم میریم میگه منم میام خلاصه میبرمش اومدنی باز داستان داریم از خونه طرف باشیم نمیاد همین داستانا رو داریم تو ماشین هم بریم دور بزنیم بعد که میرسیم خونه میگه نمیام از ماشین نمیاد پایین من که حوصلم‌نمیکشه میرم خونه...باز شوهرم درماشینو میبنده خودش میره پشت ماشین که فک کنه کسی نیست بعد پسرم صدا میزنه بابا بابا ...که بیاد پایین....الانم بالشت و پتو وسط خونه میگه جمع نکن میگم باشه صبحونه آوردم بخورم از ساعت ۱۰ میگه تو نخور گفتم باشه حالا میخام جمع کنم گریه میکنه جمع نکن🤦🏻‍♀️بخدا دیگه صبرم تموم شده اصلا این بچه با اسباب بازی هاش بازی نمیکنه فقط دنبال منه🤦🏻‍♀️ دیروز اینقد دعواش کردم و حتی زدمش 😔 روانشناس اینستا دیدم میگه با یه جیز سرشو گرم کنین بخدا سرشو گرم میکنم یه لحظه برمیگرده باز یادش میاد گریه و جیغ که چرا مثلا فلان کارو کردی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️دیگه رد دادم ...چکار کنم بجه های شماهم همینن یا نه ؟