۱۱ پاسخ

دختر خواهرشوهرم 2سال ب بعد راه رفت

نگران نباش دختر منم ۱۴ ماهگی راه افتاد

نگران نباش دخترا کلا یکم ترسو هستن وبا احتیاط

طبیعیه که نگران باشی من خودم نزدیک ۲سالگی راه رفتم هیچ مشکلی هم نداشتم سالم وسلامت فقط ترسوبودم مادرم دستمومیگرفت راه میرفتم ولی مستقل نمی‌رفتم میترسیدم نگران نباش بلاخره راه میره

راه نبرش بدوان دستاشو بگیر بدو باهاش خودش راه میوفته

اگر یوقتی بلند شد و افتاد واکنش نده
دستش بگیر زیاد راه ببر پاهاش جون بگیره

دختر منم دیر راه افتاد 15 ماهگی فکر کنم راه رفت نگران نباش من بچه دیدم 2 سالگی راه افتاده

نمیدونم اعتقاد دارید یا نه شایدم مسخره کنید ولی ما بچه ای که دیر راه بره یا دیر حرف بزنه میگیرم چله افتاده روش مثلا وقتی نوزاد بوده یکی که غسل داشته اومده رو بچه بچرو میذارن جلو دیر با جارو دسته خونرو جارو میکنن روش میگن چالش می‌ره یه چیزدیگم بود یادم رفته میتونی امتحان کنی

اره بچه منم راه نمیره ترسویه
دست میگیره به جایی بره نه؟؟

ببین دخترای منم دیر راه افتادن
اولا دکترشون گفت تو خونه کفش پاشون کن چون کفش بزرگه راحت میتونن راه بیفتن دوما گفت از زیر بغلشون بگیر با زور به سمت پایین فشار بده تا بشینن اونموقع به پاهاشون یکم فشار میاد و قویتر میشه و سوما باهم راه برین
شمام حواستی امتحان کن دو هفته بعد اینکارا هردوشون راه افتادن

پسر منم دیر راه افتاد چکاپ یک سالگی ام داد هیچی کم نبود،نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان دیانا جانم🫶🩷 مامان دیانا جانم🫶🩷 ۱۷ ماهگی
سلام

چیزی راجب تل شدن گلو یا قاروق شنیدین؟؟؟؟
دیانا ۳روزه استفراغ و تب داره.
چن بار دکتر بردم
گلو و گوش هاش هیچ عفونتی نداشت.
دکتر گف شاید ویروس گوارشیه دارو داد.۳روزه دادو میدم هیچ فرقی نکرده.
چیزی دهنش گزاشتنی فقط عوق میزد.

ازمایش ادرار ام دادیم هیچ عفونتی نشون نداد
تا اینکه یکم پیش بردمش پیش ی خانوم ک قاروق میگیره
گلوشو ماساژ داد گف ی چیز سفت خورده و گیر کرده مثل تیکه سیب

دقیقا ۵روز پیش دیانا شکلات سنگی ها هستن ریز و ابنباتی
از شکلات خوری از اونا برداشته بود و قورت داده بود حالا نمیدونم اون گیر کرده بود یا همون سیبی چیزی😫😫😫😫😫
خلاصه خانومه ماساژ داد و گف رد کردم رف
بعد گف ک قاروقشو ام میبندم ک دگ قاروق نشه
خانومه سیده و تعریفشو خیییییلی شنیدم
خلاصه قاروقشو بست با نخ..ی حالت گردنبند درست کرد با نخ بست ب گردنش گف ایشالا دگ قاروق نمیشه🥲🥲
گف نخ تا زمانی ک خودش پوسیده بشه بمونه تو گردنش
۳۰۰تومن ام گرف

ایشالا ک خوب بشه🥺❤️❤️❤️❤️
مامان دیانا جانم🫶🩷 مامان دیانا جانم🫶🩷 ۱۷ ماهگی
سلام مامان های قشنگ😍
حالتون چطوره؟

میخواستم یکم بیام باهاتون حرف بزنم و اینو بگم ک هییییچ بچه ای رو با بچه ی خودتون مقایسه نکنید👌❌️❌️
مقایسه کردن خودتونو نابود میکنه.
هر بچه ای با بچه دگ فرق داره...حتی بچه های دوقلو با هم دگ فرق هایی دارن .چ برسه حالا ما بخوایم بچه های خودمونو با بچه دختر عمه پسر عمه خواهر شوهر یا جاری مقایسه کنیم.
من از اول کلا اخلاق ام اینه.هیچ موقع دیانا رو مقایسه نکردم.
ک بگم وای چرا حرف نمیزنه بچه فلانی حرف میزنه❌️
چرا غذا نمیخوره بچه فلانی میخوره❌️
چرا نمیشینه بچه فلانی میشینه❌️❌️
چرا لاغره
چرا چاقه
چرا راه نمیره
چرا فلان کار رو نمیکنه
بیخیال بابا🥺استرس ندید ب خودتون الکی🥲
هر کسی ام ازم چیزی راجبه دیانا میپرسه مثلا چرا اینکارو نمیکنه با خنده میگم عجله ای نیس ک انجام میده دگ
مثلا خواهرشوهرخودم دوتا پسر شیر ب شیر داره.پسر اولی اش خیییلی زرنگه ۹ماهگی راه رفت ۱۸ماهگی کامل حرف میزد
ولی پسر دومی اش تا ی سالگی حتی مامان ام نگف.تو ۴سالگی تونست جمله بندی صحبت کنه یا اینکه اصلا ۴دست و پا نرفت و دوسالگی راه رف.
هر سری خواهرشوهرم استرس میگرف ک اره چرا پرهام فلان کار رو زود انجام داد ولی ایهان انجام نمیده🥴🥴
ی بچه ای احتمال داره زود حرف بزنه دیر راه بره
ی بچه ای دیر حرف بزنه و زود راه بره.
ی بچه ای خوش خوراک باشه و تپل
ی بچه ای غذا نخوره و مادر رو دق بده🥲
خلاصه اولویتتون بچه هاتون باشن
ب هرف هیییییچ کسی گوش ندید تا ارامش اعصاب داشته باشید🥲
مامان آلا مامان آلا ۱۷ ماهگی
خسته شدم ساعت ۹ خوابم گرفته بود رفتم‌ شام خونه جاریم خواهر شوهرم هم همونجا بود از اونجایی ک دختر من هنوز راه نمیره مستقل، بهش گفت تنبل و من اون موقع حوصله نداشتم جوابشو ندادم الان دارم خود خوری میکنم ک کاش گفته بودم ب دخترم اینجوری نگه
دخترم وقتی ب دنیا اومد کمبود ویتامین داشت اونا میگفتن بهش آهن و آ د نده ما ندادیم منم بعضی وقتا میدادم بعضی وقتا نه
نمیدونم ب خاطر اونه یا هر چی هنوز مستقل راه نمیره میترسه
از ۲۴ ساعت شبانه روز ۲۳ ساعت و نیم پیش خودمه حساب کنین بعد اینا اینجوری بهش میگن خب بغل شما ک نیس
الان خوابم نمیاد همش ناراحتم
خواهر شوهرم مجرده بیشتر خریدا و دکتر رفتناش با ماست بازم دیوار کوتاه تر پیدا نمیکنه چون من اصولا باهاش کل کل نمیکنم یعنی حوصله جر و بحث ندارم ولی جرئت نداره ب جاری هام چیزی بگه
چند شب پیش لباس دخترمو بالا کشید با نوک سینه اش بازی کرد و بازم من متاسفانه چیزی نگفتم شب تا ساعت ۳ گریه کردم گفتم دفعه بعدی میگم
ب شوهرم میگم بهش یه چیزی بگو میگه من دخالت نمیکنم تو این جور کارا
من خودم اگه خانوادم چیزی بگن ب دخترم بهشون تذکر میدم ولی با اینا نمیدونم چی کار کنم
مامان زندگیمی مامان زندگیمی ۱۶ ماهگی
نمیدونم باز دنیا قراره فردا چ کاری بام بکنه داره عذابم میده هر روز هر ساعت خدایا میشه از من کم کنی ولی ب بچم کاری نداشته باشی😢فردا 16ماهگی پسرمه چن روزی هس ک ماتم گرفتم هی قلبم میاد ت دهنم از استرس اعصابم بهم ریخته دکتر مغز و اعصاب ک گف هنو45ونسم دور سرش ولی من باز میخلم ببرم فردا بهداشت ک اونیکی ک از اول سر پیرم و اندازه میگرف دوباره بگیره اون ب شیوه خودش میگرفته حتما الان شاید متوجه شه بازم میدونم باید قوی باشم ولی ته این راه تا تهش خوندم نمیدونم ت ی حالت خنثی ام چون کاری از دستم بر نمیاد جز دوویدن ب مطب اخرش میدونم میخان چی بگن میخلم امیدمو ناامید کنن من خستم ن از هیشکی از خودم شاکیم ن از کسی فقط از خودم من مقصر مقصرررر همه چیز شاید با نبود من همه چیز خوب شه موندم بین دوراهی خلاصی و ادامه دادن اگ بمونم باید زجر بکشم در عوض پسرمو حمایت کنم اگ خودم خلاص کنم راحت میشم ولی کسی نیس ک حمایت کنه پسرمو میدونم بقول دوستمون با توکل دیگ چیزی حل نمیشه ولی ته تهای دبم میگ بازم نذر کن از خدا لخاه از بچه ها بخاه دعا کنن من واقعن خسته ترین اگ دلی دوس داشتی برام دعا کنین و ی دعایی چیزی بخونین ک دور سر پسرم رشد کرده باشه 4ماهه ثابت یا حق