تأکید میکنم با بچه 8 ماهه مسافرت نرین
نویان با کمکی میشینه رستوران‌های ک میرفتیم تختاش پر بود رو صندلی تکی نمیتونست بشینه بغل خودمونم ک فقط چنگ میزد ب غذا و کثیف کاری
با تلویزیون شیر و غذا میخوره فقط وقتی شب رفتیم هتل شیر خورد بیرون ک بویم ب سختی شیر میخورد تهش 30 سی سی تو نیم ساعت
موقه خواب ک چون گهواره نبود کل هتل رو متر کردیم تا بخابه هربار ک چشاشو می‌بست ی نفر یا از اتاقش میومد بیرون یا میرف اتاقش خسته شدیم واقعن
راه نمیره تو کالسکه ام نمیمونه با سر میاد پایین
فقط بغل
تو بغلم ک خدا نکنه ی چیزی نظرشو جلب کنه تا کمر تا میشه برا اون
بخدا خورد شدیم من ک انگار تریلی از روم رد شده
خاستیم ی هفته بریم اصفهان شیراز نشد دو روزه برگشتیم شیرازم نرفتیم توبه کردم دیگ
ما قبل اینکه نویان بشه 6ماهش دوبار رفتیم مسافرت انقد راحت بودم اینسری سابیده شدیم

ماهم انشاالله چندروز دیگه میریم مشهد میام از تجربم میگم بهتون فقط خداکنه اذیتمون نکنه

عزیزم کوچولوی شما قلق های خاص داره دیگه وگرنه پسرمنم همسن کوچولوی شماست اما مسافرت باهاش رفتیم اینجوری نبود

خدایش ب بچه سخته .اگ راه بره سختیش کمتره بخدا .منم تابستون هیجا نرفتم خونه موندم تا دختری بزرگتر بشه

یعنی چی فقط با تلوزیون شیر و غذا میخوره؟🥲

چون به گهواره عادتش دادی واسه خواب
وگرنه من الانشم باید خونرو متر کنم تا بخوابه

ولی تلوزیون زیر 2 سال خوب نیست
نزار ببینه

دقیییقا موافقم همین امروزرسیدیم خونمون یعنی داغ میزارم دستمو یباردیگ اسم مسافرت بگیرم من چنان زهرمارم شد ک اصلا نفهمیدم مسافرت یعنی چی فقط الکی اینهمه مسیررفتیم وهزینه های الکی دادیم اصلاااا هم خوش نگذشت

عزیزم همه اینایی ک گفتی راه داره
صندلی غذا پرتابل داره پسرم همه جا میبرم تا میشه جمع و جور و خوب اونم نباشه اکثر رستوران ها صندلی غذا کودک دارن باید بگید بیارن
این عادت شیر و غذا خوردن با تلوزیون رو تا ۸ماهشه حل کن وگرنه بشدت اسیب زننده است هم برای چشماش هم اشتهاش و حالا نهااایتا اونجا مجبور بودین گوشی هم بوده دیگه تو گوشی کارتن میذاشتی براش
و راجب کالسکه هم مگه کالسکه اش کمربند نداره؟؟؟ چجوری میاد پایین؟!
فکر میکنم یکم بدون آمادگی رفتین اذیت شدین
وگرنه من تا الان ک بچم ۸ماهشه ۴-۵ بار مسافرت طولانی رفتم باهاش

با بچه کوچک واقعا سفر سخته
خدا صبر بده به همه ی مامان و بابا ها

کلا مسافرت با بچه کوچیک یکم سخته ولی بستگی به بچه هم داره.کوچولوی شما قلق زیاد داره مثل دختر من.من یه خونه ی مادرشوهرم طبقه ی بالا میرم همه ی سیستمش میریزه بهم

ای جان عزیزم.من،فقط به توصیفاتی که کردی یکم خندیدم ببخشید.بچه اس دیگه.

من که میترسم با پسرم برم مسافرت تو ماشین اصلا واینمیسته همش گریه فقط دوسداره پیاده دورش بدیم

اره اره
ما 3 هفته پیش سفر بودیم اینقد راحت بودیم بخدا الان که تو خونه ایم داره پارم میکنه همشششش میخواد تو بغل باشه خدانکنه یه شب بریم بیرون بیچارمون میکنه از بیخوابی