اگه یه روز به حدی رسیدین که دیگه زندگی باشوهرتون به هیچ وجه نخواید بخواید تمومش کنید یه بچه داشته باشید و خانوادتون بگن بخوای جدابشی بچه رو نباید بیاری چیکار میکنید توی همون شرایط بد وایمیسین بخاطر بچه یا میدید پدرش میرید؟

هر زنی که مادر شد و زندگیش به شکست خورد نگرانی و دلتنگی و استرس بچه اش نمیزاره از زندگی لذت ببره
کمتر مادری پیدا میشه بخواد براش مهم نباشه
چون بچه از مادر یتیم میشه

من همیشه میگم خیری از شوهر که به من نرسید ازبچش عمرا برسه
بزرگ ک بشه میشه بدترازباباش چون جداهم ک میشی بهانش درسته من الان بچه هام بزرگن دقیقا لنگه باباشونه امیدی نیست

میمونم تنها امیدم بچمه

میمونم‌پای بچه م

من تا پای جونم میمونم و بچم بزرگ میکنم و بهش عشق میدم حاضر نیستم یه لحظه بدون اون زندگی کنم حتی اگر تو بدترین شرایط باشم هر جا باشم بچم باید پیشم باشه

عزیزم اگر مشکلاتت با همسرت جوری هست بگذری نگاه به طفلت کن ابی باشه بر قلبت امیدورام ارامش وارد زندگیت بشه

نمیدونم ولی وقتی انتخاب میکنیم که مادرشیم و ی بچه رو بدنیا میاریم

ینییی همه چیو باید بپذیریم

بچه وابسته شما بوده از نوزادییی

به معصومیتش و اینده نا معلومش فک کنید و بچسبید به زندگیتون.

مشاوره برین راهکار بخوایین البته نه هر مشاوری

گناهه طفل معصوم چیه ک تاوان پس بدیم.. اون خودش نیومده تو این دنیا ما اوردیمش... من قطعا پسرم

چون تجربه داشتماااا

با شوهرم قهر کردم بچه و ترک کردم تا شب دووم نیاوردم انقد گریه کردم تا برگشتم.. الانم هیچوقت ترکش نمیکنم
خواهر پشیمون میشی

الانم فقط به خاطر پسرم موندم

خیلی شرایط سختیه ولی باز تو خوبه خانوادت میخانت ما رو خانوادمونم نمیخاد

عزیزم خواهرانه میگم اگه دل خوشی به زندگیت نداری برو.بچت خودش پیش باباشه.بزرگ میشه میاد پیشت.اصلا شاید رفتن تو براش بهتر باشه.

فعلا که توی همین شرایط بد واستادم بخاطر بچه 😔
اما نه اینکه خانواده ام بگن بچه تو قبول نمی کنیم، شوهرم به هیچ عنوان بچه رو به من نمیده...

اگه گفته بیادبچه رونکه داره بزرگترشدبعدبره بهش بگو نمیام میخای بچتونگه دارم چندسال نفقشو واریزکن تابزرگش کنم بعدبیاببرش اگه رفتی برابچه وانده

من تا مرض طلاق رفتم مهرمو گذاشتم اجرا البته من پدرم پشتم بود نزاشت یک ثانیه بدون دخترم بمونه همیشه میگه مرسانادختر من جون و عمر من منم رفت درخواست مهر و طلاق دادم طلاق که جلو قاضی گفت غلط کردم تمام خطاهاش قبول کرد مامانش به من می گفت طلاق بگیر برو خونه رو بدم اجاره بخورم منم مهرم گذاشتم اجرا اون ها مجبور شدن از تمام دارایی شوهرم که یه خونه است نصف شو به نام من بزنن بابام میگه یه بار دیگه برو بار دیگه تک ار شد برگرد بیا جات با دخترت رو چشمم هست

سلام شما تو گهواره نبودید؟
اسم دخترتون چیه

با شوهرم دعوای خیلی بدی کردیم بچه رو ازم گرف بیرونم کرد بخاطر بچم نرفتم موندم

تحمل یه روز دوری ازیچموندارم باشوهرم کاری ندارم کم زیادخرجیمونومیاره اهل رلبطه نیس شاید ماهی یبار ک برام مهم نیس شده تا۵ ماهه قهربودم توخونه باهاش حرف نزدم ازطریق پیام حرف میزدم مادرش روزمو شب کرده زندگیموسیاه کرده ولی ولی فقط به خاطر بچم تاالان تحمل کردم چون تحمل دوریشو ندارم یادمه قبلناازمرگ میترسیدم ولی اونقد خستم اززندگی ترسی ندارم دیگه ...........

مامان جوجه جان عزیزم من نمیخام بهت عذاب وجدان بدم
ولی من جای شما باشم به همون خانوادم میگم من از بچم نمیگذرم همونطور که من بچه شمام

سلام به همگی دوستان عزیز فال تاروت فال پاسور تخفیف خوبی خورده فقط با ۷۰ تومان میتونی فال تاروت و فال پاسور بگیری همراه با تک نیتی رایگان ♥️09965111360

وقتی ب آخر خط رسیدی بزار پیش باباش بمونه خواهر سخته ولی آدم ب همه چی عادت میکنه

میمونم مثل الان که موندم