۱۶ پاسخ

وایییی منم🥹🥹🍼

انشاالله بمونه برات دیگ بچه همینه عزیزم الان خودمون یکم روحیمون حساسه وگرنه بچه داری سخت بوده و هست از قول مامانم فک نکن بزرگ بشه راحت میشی هر چی بزرگتر دغدغت بیشتر سعی کن رها کنی منم خیلی حساس بودم یعنی اترین چشمش ب صفحه دیجیتالی میخورد سریع جیق میزدم ن نزار نمیشه دیگ دیدم اینجوری دیونه میشم با روانشناس صحبت کردم خیلی اروم تر شدم شده حساسیت زیاد ب خرج نمیدم هم خودم اروم ترم هم اترین قطعا کمتر استرسی میشه

عزیزممم خداحفظش کنه🥹♥️

حتی یک دقیقه هم نمیخوام‌ به اون روزای مسخره ام برگردم خیلی داغووونم

منم زایمان سختی داشتم و هم دوس دارم زودتر بگزره و پسرم بزرگتر شه و شیرین کاری کنه هم دلم میخاد برگردم ب اون روز زایمان و دلم خیلی تنگ شده برا اون روزا فقط از خدا میخام منو لایق بدونه و دوباره حامله شم و این حس قشنگ رو تجربه کنم

پس منو چی میگی
منم خیلی سختی کشیدم
پسرمو ندیده بردن ان آی سیو گفتن عفونت داره کمبود اکسیژن تا ده روز بستری بود بعد گفتن کلسیم پایین بعد زردی بالای ۱۷ بعد تا اومدیم خونه جنگ بعد حساسیت پروتین گاوی هنوزم شیرشو نمی ونم چ کنم یه بیضه شم هنوز تو شکم پایین نیومده
با این حال خداروشکر گذشت و اینام میگذره

عزیزم.انشاالله به سلامتی بزرگ بشن.عکساشونم میشه خاطره

من دوست ندارم برگرده چون بچم خیلی زجر کشید واسه زردی ۴۸ساعت زیر دستگاه با چشم بند بمیرم براش .کولیک ازیه طرف

وای نه من که به هیچ عنوان دلم نمیخواد اون روزا تکرار بشه

عشقم منم ۳۷ هفته با آب دور جنین ۵ اورژانسی زایمان شدم درحالی که بچه یک هفته بود که رشدش متوقف شده بود
۳ روزگیش متوجه زردی ۱۸ شدیم دوروز بیمارستان بستری بود و سال تحویل تو ان ای سی یو بودیم
مجاری اشکیش تنگ بود و چشمش کلا عفونت شده بود
کولیک گرفت هنوز خوب نشده بود که رفلاکس گرفت
یبوست داشت بعد اسهال شد بعد واکسن بعد ختنه بعد اعتصاب شیر بعد دندون باز واکسن ... تمومی نداره
الانم که درگیر دندون بالاییم و دو هفته دیگ باز واکسن دارا🥲
ولی این روزام میگذره
(وی صبح از غصه ی اینکه شیرش در حال خشک شدنه داشت عررر میزد🤣)

منم خیلی سختی کشیدم پسر منم هفت روز بستری بود بیمارستان الانم با رفلاکس سرو کله میزنیم هرچی میخوره فقط بالا میار

منم بااینکه زایمانم سخت بود و درد زیادی کشیدم دلم برا روزا اول تنگ شده 🥹هنوز اون لحظه که هانیسا رو نشونم دادن یادمه انقد ناز بود تو بیمارستان همش چشمم بهش بود بااینکه درد زیادی داشتم

برای حساسیت ب پروتیین گاوی چ دارویی بهش میدی برای رفلاکس چی میدین
لطفا جواب بدید ممنون

عزیزم برای حساسیت به پروتیین چه شیر خشکی میدی؟؟؟

دختر من با زردی ۲۳.۵ بستری شد بیمارستان. خودم مسمومیت بارداری گرفتم. همشو مفصل تو تاپیک هام تعریف کردم. الانم به اون روزا فکرمیکنم گریه م میگیره

چن هفته دنیا اومد چن کیلو بود طبیعی بودی

سوال های مرتبط

مامان حُـسـیـن‌جانم🤎 مامان حُـسـیـن‌جانم🤎 ۸ ماهگی
سلام مامان خوشگلا 😊
یه موضوعی چند روزه خیلی داره اذیتم می‌کنه 😢
کسی هم ندارم که بتونم باهاش این موضوع رو مطرح کنم همیشه سعی کردم با تاپیک هام حال خوب رو منتقل کنم
اما الان واقعا از شدت فشاری که رومه حالم بده 😢
و عذرخواهی هم میکنم بابت مطرح کردن این موضوع ...

من تصمیمم اینه که حداقل تا ۲ سال بچه دار نشم...
ولی تقریبا ۱۶ روز پیش ...
طی یه اتفاق غیر منتظره یه گلی کاشتیم 😂😂
( خدا لعنتشون کنه با این وسایل جلوگیری ساختنتشون ) 😂
البته بعدش قرص اورژانسی خورذممم
دیروز صبح بیبی چک زدم بعد از یساعت یه هاله افتاد
نمی‌دونم دیگه مثبته یا منفی 😭
حالا از اون روز من استرسی شدم
هی که میگذره من انگار حالم بدتر میشه
توی این مدت دو بار بالا آوردم
که دکتر گفت ویروسه ...
اما یه حس عجیبی دارم ...
فردا هم موعدمه اما هیچ علائمی از پریودی ندارم 😞

همش به این فکر میکنم نکنه باردار باشم 🥹🥹
من همیشه راضی بودم به چیزی که خدا برام خواسته
و همیشه شکرشو کردم ...
اما الان واقعا نمیتونم بپذیرم این قضیه رو 😭
چه از لحاظ روحی چه جسمی امادگیشو ندارممم
حسینم خیلی آسیب میبینه اینجوری 😢

میشه بیاید یچیزی بگید آروم شم 🥹
خیلی خیلی بهم ریخته ام 💔😭