انگار اینا حرفای منه
الان همه همینن عزیزم ولی چاره ای نیست منم اونروز فکر میکردم به هیچکاری نمیرسم و از شوهرم دور شدم بهش نباید فکر کنی وگرنه خودت بیشتر داغون میشی
هممون همین حس داریم تجربه میکنیم عزیزم غصه نخور
همه ی این چیزایی ک میگیو منم دارم تجربه میکنم.
کاملا میفهممت
بچم چند شبه که شبا خواب خوبی نداره یا یهو ۴صبح کاملا سرحال بیدار میشه در صورتی که ساعت ۲ خوابیده و من اون لحظه خسته ترین و داغون ترینم
کل روزم خواب درست و حسابی نداره
یوقتی از خستگی حس میکنم به جنون میرسم یکم تندی میکنم با این بچه ولی همون لحظه عذاب وجدان شدیدم به همه خستگیام اضافه میشه😔مادر شدن واقعا سخته
چقد تو منی، دقیقا منم اینجورم🥲
انگار این متنو من نوشتم😢
منم دقیقا مثل تو انشالله بچه هامون یکم بزرگتر بشن همه این سختیها رو فراموش کنیم
خواهر منم همینطوریم
نه وقت میکنم به شوهرم برسم نه به اون بچم نه به خونه نه به خودم
یا دور بچه هستم یا بدو بدو برم غذا بپزم ظرف بشورم جارو کنم لباس بشورم 😥
اصلا نمیتونم برم جایی فقط گریه میکنه
همش تو خونه هستم
ولی ان شاءالله بزرگتر میشه بهتر میشه
من فکر میکردم فقط خودم این احساسات دارم😅🤭 نگو طبیعیه!! باید دیگه با این وضعیت کنار بیایم و حس ناکافی بودن نکنیم بهر حال بی تجربه ایم ، مهم اینه تلاشمونو میکنیم
عزیزم خداقوت
همه ما این شرایط رو داریم
ولی مگه قراره همینطور بمونه
نه میگذره
هرچی بچه بزرگ تر شه اسون تر میشه
دوباره وقت برای همسرت هم میتونی بگذاری
فعلا از نی نی خوشگل لذت ببر
به کارای خونه هم نرسیدی اشکال نداره ماهم نمیرسیم
در مورد اینده بچه ها هم خدا خودش روزی رسان هس همچنین یه دوستی داشنم میگفت خدا خودش مراقب بچه هاس حتی مثال زد بچه ای رو که مادرش فوت شده بوده چه قد خدا مراقبش بوده تو سختی ها و نگذاشته راه بد کشیده بشه
گوشی ازدستم سرخورد افتاد رو صورتش چقد گریه کرد😭😭اون صحنه نمیره ازجلو چشام
خدا حفظ کنه مامانت رو قدرشو بدون
این حس و حالت هم بین همه مون مشترکه
نگران آینده شون هستیم ولی خدا بزرگه
تا دو سالگی بچه ت ب کارای حونه کامل نرسی هیچ ایرادی نداره ب خودت سخت نگیر
نمیتونی بچه ت بذاری پیش مامانت دو نفری وقت بگذرونین ؟
منم حالم خیلی بده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.