من از اینهمه حس های بد خسته ام ،دیگه خودمو دوست ندارم،
من بچه اولم که آسمونی شد از وقتی دخترم دنیا اومده همش ترس از دست دادنش دارم، خیلی خودمو به اون راه میزنم از این فکرا نکنم نمیشه،
نگاش میکنم یادش میفتم ناراحت میشم
وقتی بقیه میپرسن چن تا بچه داری نمیتونم بگم یکی😭😭 اخه پسرمم دارم اما فقط پیشم نیست😭😭
حالم ازاین حس ها بده
از خودم از بدنم از همچی بدم میاد
کاش میشد اینهمه درد رو حداقل همسرم درک میکرد ،چرا اصلا نمی پرسه حالم خوبه یانه

مامان جان، نمیگم بخاطر دحترت، اول از همه بخاطر خودت هم که شده، به یه روانشناس وصل شو. غم بزرگی رو دلته🌸مردا مثل ما خانوما نیستن، اگر میبینی نمیپرسه، به دل نگیر، اونم مشغله ش زیاده. تو باهاش صحبت کن. بگو میخوام باهات دردو دل کنم. رفته رفته خودش ازت میپرسه

عزیزم هیچ ایرادی نداره اگه با روانشناس درارتباط باشی حتی با گوشی میتونی ویزیت انلاین بشی اینطوری برات سخت میشه گلم
اول باید حال خودت خوب باشه

عزیزم پسرتون چند ماه و چجور فوت شدن؟