مامان اولیا به زندگی با بچه عادت کردید ؟
من چرا هنوز نمیتونم هندل کنم
نمیتونم به خودمو بچه کارم که حالا تو خونه ام هست و خونه زندگی با هم برسم
بعضی وقتا میگم چقدر قوی ان خانمای که به بچه و شوهرم خونه میرسن یا کسایی که کنار اینا بیرونم کار می‌کنن
واقعا قهرمانن
نمیدونم مشکل از منه یا باید تایم بیشتری بگذره تا به زندگی حدید عادت کنم

من کل تایممو درگیر پسرم و کاراشم وقتیکه می‌خوابه سرم تو گوشیه و دارم در مورد رفلاکس و پروتیین گاوی و کولیک از بقیه کمک میخام خودم که داغون شدم همه دندونام نابوده ولی چون شیر خودمو میدم و پیش کسی نمی‌مونه مجبورم درست نکنم فعلا منم نمیتونم هندل کنم و هنوز چند ماهه ک خونه مامانمم میخام برم میگن تو نمیتونی غذا بپزی لااقل اینجا کارای پسرتو بکن ما غذا می‌پزیم بخور نمیدونم....

وقتایی ک پسرم میخوابه تا سیره گریه نمیکنه همه کارامو انجام میدم .خداروشکر خونم بیشتر اوقات تمیزه شام هم بعد از ظهر پسرم خواب باشه درس میکنم

اره عزیزم چون از اول خودم کاراشو کردم ب مامانم میگفتم بزار خودم انجام بدم شبا خودم بیدار میشدم
بعدش ک اومدم خونه خودم اذیت نشدم اصن
خداروشکر پسرم خیلی اذیت نمیکرد از اول سعی میکنم ب کارام برسم و اکثرا انجام میدم

من عادت کردم از یه ماهگی تنهام خیلی وقتا خونه کثیف غذا نداریم ولی روزایی هم هست خونه تمیز غذا اماده ناهار نداریم معلوما چون میخوابم تا دو اینا همسرم سرکاره امروز ناهار بیرون خوردیم همسرم گرفت اورد خونه شام هنوز چیزی نزاشتم

سلام عزیزم
من حدود ۷۰ درصد عادت کردم
ببین اول باید ذهنیتت رو تغییر بدی
یه مامان با بچه کوچیک خونش همیشه مقداری کثیفه ظرفا تو سینکنن و...

بعد سعی کن روتین برای خودت درست کنی هرچی روتینت بیشتر باشه زندگیت نظم بهتری میگیره وقتای خالی پیدا میکنی

مثلا من شنبه رو گذاشتم برای روز نظافت دخترم و خودمم میریم حموم یه سری لباساشو با دست میشورم تو حموم و بعد هم ظرفا رو میشورم
یه سری روزای خاصم با دخترم میریم پیاده‌روی مثلا صبح یکشنبه و دو شنبه و پنجشنبه
اینجوری روتین بساز


بعد سعی کن از بقیه کمک بگیری مثلا من روز سه شنبه و جمعه میرم خونه مامانم از صبح غذای اون روز رو میپزه مامانم برای فرداشم ازش غذا میگیرم میارم خونه
یه روز در هفته‌ام میرم خونه خاله‌ام باز از اونم برای فرداش غذا میگیرم
اینجوری کلا من یه روز در هفته غذا میپزم😅

من خداروشکر میرسم ب همه چی ولی از وقتی شوهرم اومد مرخصی میگیرم میخوابم تا ظهر ب ناهار نمیرسم
تنها باشم با دخترم بهترمه

من هم بچم خواب نداره هم همیشه ناهار شام باید حاضر باشه هم صبحانه مفصل! چون کار همسرم خونه ست! هم دهنم سزویسه! خیلی زود لاغر شدم چون اصلا خواب ندارم.

من که از صبخ تا شب که شوهرم بیاد حتی صبحونه وقت نمیکنم بخورم اصلا

همه ما اینجوریم فقط بدوبدو ناهار وجمع جورمیرسم کنم جارو هم اگه بتونم هفته ای یه بار شام هم همسرم میاد درست میکنه

ببين چه تايمي انرژيت بيشتره اون موقع كاراتو بكن مثلا من شبا سرحال ترم همسرمم ميتونه بچه رو نگه داره من ناهار فردامو ميزارم يكم خونه رو مرتب ميكنم،صبحا ولي تا ١٢-١ با دخترم ميخوابيم عصرام ميرم سركار دخترم پيش مامانم ميمونه

منم به هیچکارم نمیرسم هیچکس کامل نیست کسی که به همچیش میرسه یا بچش خیلی آرومه یا واقعا از خودش زیادی میکشه

من یه کوچولو در حد اینکه یه صبحونه بخورم یا یه ناهار تونستم هندل کنم و
اینکه جاروبرقی بزنم دوست داره نگاه کنه ولی هنوز نمیتونم غذای درست حسابی بپزم با خونه همیشه مرتب باشه یا به خودم برسم

من اگ شوهرم باشه میرسم اگ نباشه ب هیچی نمیرسم چون پسرم واقعا نمیزاره همش نق نق میکنه

وااااای منم همینجوری ام . همش خسته ام و خونه‌ .گاهی کثیف میشه

به کارهای بچه و خونم و خونه و آشپزی میرسم ولی یه آدم افسرده و تنها هستم

من تقریبا ب زندگی عادی برگشتم فقط نمیتونم ناهار درست کنم هیچ وقت ناهار نداریم میخوابم تا ۲🤣