هیچی ندارهههه من شدیدا استرسی بودم رفتنی توگریم گرفت ولی رفتم لباس پوشیدن سوند و وصل کردن بعد ضربان قلب تموم با پای خودت میری اتاق عمل میگن بشین شونتو خم کن بی حسی میزنه من از اینجا میترسیدم ولی باور کن هیچی نفهمیدم حتی به دکترم گفت زد..؟ گفت اره نفهمیدی گفتم اصلا عالی بود من خیلی استرس این مرحله رو داشتم ولی هیچی نبود
بعد ک عمل فقط فشارم میوفتاد تهوع میگرفتم اون لحظه به دکترت بگی سریع سرم وصل میکنن حالت خوب میشه فقط حین عمل هرچی حس کردی بگو تهوع یا درد یا هرچیزی سریع رفت میکننن
عمل عالی بود فقط فقط راه رفتن اول سخته با یه هفته اول بعد زایمان ک بخیه داری عمل اصلا درد نداره من نفهمیدم همه شیافام در اومده بود داخل نرفته بود فقط و فقط با مورفین من تحمل کردم درد پریود من بیشتر از این بود توکلت به خدا باشه اصلا استرس نداشته باش هیچی نیست
والا من طبیعی بودم.. دوتاشون رو
چندمی ب من گفته یا 28 یا 29 یا 30
نترس استرس نداشته باش بیهوشی رو انتخاب کن بی حسی دهن سرویسه
زایمان اولت طبیعی بود یاسزارین؟
اصلااا هیچی نداره من بشدت ترسو و استرسی و خجالتی بودم
اما میری سوند وصل میکنن و نوار قلب جنین
میبرم اتاق عمل مرحله بی حسی رو ک اصلاااا متوجه نشدم فقط وقتی پام داغ شد فهمیدم بی حس شدم بعدشم ک انقد طول میکشه صدای بچه میاد و میارن میذارن رو صورتت من ک خوابیدم 😂بعد بیدارشدم دیدم تو ریکاوریم ی پرستار بچه رو آورده زیر سینم داره شیر میده بعدشم رفتم بخش و همراهام اومدن گفتن سرتو تکون نده صحبت نکن ک من صحبت کردم خیلی😂هیچی نشد از راه رفتنم خیلی میترسیدم ک برای من اوکی بود فقط اولش توان نداشتم بعد دستشوییم گرف آب بیمارستان قطع بود میدوییدم😂
اولش اصلا استرس نداشتم ولی وقتی رفتم تو بخش بعد وصل کردن سوند و آنژیوکت چون هر دو تاش درد داشت یه حس بدی پیدا کردم رفتار کارکن اون بخش هم خیلی بد بود اومد زیر شکمم ژیلت و عین وحشیا کشید بدنم
برید خون میومد بد جور هم میسوخت از یه طرفم سوزش سوند.. دیگه کلا از خود بیخود شدم
منتظر بودم که اتاق عمل آماده بشه دکترم اومد چسبید از دستم میگف چرا اخمات تو همه ولی من اصلا نا نداشتم جوابشو بدم😐
ولی رفتار دکتر و پزستارا تو اتاق عمل عالی بود انقد خنده و شوخی کردن حالم خوب شد کلا استرسم رفت بعدشم که صدای نی نی و شنیدم دیگه همه اون چیزا رو شست و برد ، اصلا نترس موقع عمل چیزی حس نمیکنی فقط آدم بدنش بالا پایین میش اونو حس میکنی وسطا هم یخورده حس کردم قفسه سینم سنگین شد که به پرستار گفتم گفت عادیه
وای من ده روز دیگه از استرس دارم خفه میشم نمیتونم حتی غذا بخورم
منم چند روز دیگس راستش خیلییی میترسم
حس میکنی بچه رو در میارن ولی نمیفهمی قلقلکه
من ۵ روز دیگ عملم هست دارم سکته میکنم
اصلا به هیج عنوان دردی احساس نمی کنی
خواهر منم از استرس دارم میمیرم
خیالت راحت اصلا استرس بخودت راه نده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.