۹ پاسخ

بعد از مادر شدن فک نکنم دیگه زندگیت هیچوقت به روال قبل برگرده چون هر روز بچه داری یه چالش جدید برات داره
ولی خب با همه سختیاش شیرینیای خاص خودشو داره

من دو ماهه هنوزم جام با شوهرم جداست
به این چیزا فکر کنی افسردگی میگیری به این فکر کن همش گذراست و این دوره از زندگی اینو میطلبه

قرار نیست زندگیت مثل گذشته بشه، بالاخره الان پدر و مادر شدید و مسوولیت گردنتونه، بعد از ۲ سالگی بچه، شرایط رفته رفته بهتر میشه،بچه داری راحت نیست،صبور باش

هیچی تحمل میکنم😭

بنظرم بستگی به خودت و شوهرت داره
اگه بازم سعی کنی مثل قبل گرم بگیری حواست بهش باشه اونم همینطور متقابلاً بهت توجه کنه و لذت ببرید از بچه اتون خیلی زود برمیگردید به روال قبل
اما خب الان دیگه تنها نیستید یه نی نی به خانوادتون اضافه شده و قطعا زندگی چالشای خودشو داره
فقط سعی کن حالت خوب باشه بدونی که همه اینا میگذره
بیرون برید حتی شده قدم بزنید قزوینم که الحمدلله جایی ندارد برید گردش 😅😉

از ۳ ماهگی به بعد خوابش که کامل تنظیم میشه و از دل درد و کولیک خبری نیس توهم یکم اروم تر میشی و از ۶ ماهگی به بعد که غذا خور میشه و کمتر برای شیر بهت میچسبه یکم سختیت کمتر میشه و ازیکسالگی که راه میوفته و کم کم به حرف میاد زندگیت یکم روال سابق رو میگیره و تو این یکسال به مسئولیت بچه عادت میکنی و افسردگیه بعد زایمانت هم تموم شده الان بدنت هنوز عادت نداره به بی خوابی و اینهمه مسئولیت برای همین اذیتی من زایمان قبلیم افسردگی گرفتم بعد تو شیردهی بودم که مجدد فهمیدم حاملم و چون بدنم عادت داشت سر این زایمانم خداروشکر راحتتر بودم و افسردگی نگرفتم با اینکه یکی ۱۵ ماهشه و یکی نزدیک یکماه و یکی هم از اول مهر باید بره مدرسه😂😂 تحمل کن اینروزا هم میگذره وروزای شیرین شیرین زبونیش میرسه

من از ۴۰ روز برگردوندم خودمو تقریبا ۷۰ درصد موفق بودم ولی خیلی خسته میشم

فک کنم هچوقت🙃

مادر که خستگی نداره چون ی موجود رو خودش به دنیااورده تحمل کن ازش لذت ببر من تا چندروز پیش حس ناامیدی داشتم ولی سعی کردم بخاطر پسرم قوی باشم چون خودم خواستم بدنیا بیاد

سوال های مرتبط