۸ پاسخ

هیچی از اولش دلم طبیعی میخواست و دوست داشتم و کلا تو ذهنم هیولا نساخته بودم شکرخدا هم عالی بود زایمانم

نوي يوتيوب پز از كلاس هاي رايگان براي زايمان طبيعيه خيلي راهكار بهت ميدن ، تنفسي ورزشي. ريلكسي

زایمان طبیعی لگنت باید خوب باشه .
تلاش کردنت امادگیت خیلی مهمه.ایه الکرسی بخور .سوره انشقاق بخون من اون روز زیارت عاشورا خوندم .
باید خودت شل کنی .برای دردات حتما باید نفسهای عمیق بکشیکه انقباضات کنترل کنی .
ترسیدن .سفت کردن خودت .گریه و جیغ و داد .فقط دردات زیاد میکنه و تایم زایمانت.
از هفته که هستی ورزشهای لگن بکن تا سر بچه بیاد تو لگن که راحتترمیشه زایمانت.
غذاهای سنگین و دیر هضم نخور .غذاهاسبک و مایع بخور.که یبوست نداشته باشی .زمان زایمان دوتا ادرارت کاملا خالی کن .زمان زور زدنت م‌نباید هی زور بزنی باید یواش یواش بچه رو مدیریت کنی بیاد پایین بخیه کمتر بخوری .
مهمتراینه که با دکترو پرستارا همکاری کنی .روز زایمانت فقط خرما و اب اناناس بخور تا زمانی که بچه ت ب دنیا بیاد.

من به خیال سزارین رفتم زایشگاه طبیعی اوردم😅😅نه ورزشی نه چیزی
چون اخرین سونوم ک دو هفته فاصله داشت بریچ بود زایشگاه سونو کردن سفالیک شده بود

دم و بازدم رو میگن خیلی باید تمرین کنیم

وای از معاینه هم فوبیا دارم چه برسه زایمان خدا به دادمون برسه

معاینه چی شدی

باید شل کنی ک سخت میشه برات منم دیشب معاینه شدم

سوال های مرتبط

مامان حامی مامان حامی هفته سی‌ونهم بارداری
مامان حامی مامان حامی هفته سی‌ونهم بارداری
خانوما چیکار کنم شوهرم میگه نمیزارم بری سزارین و باید طبیعی بیاری حتی اگه پولشو کامل خودم بدم هم باز مخالفت میکنه
اوایل که از ترس میگفتم سزارین باز کوتاه اومدم چندتا تجربه خوندم کلاس رفتم با چندتا دکتر و ماما مشورت کردم طبیعی رو انتخاب کردم
ولی امیدوار بودم به اپیدورال چیزی
خلاصه از دو سه هفته قبل هر وقت حوصله باشه و وقت کنم ورزش انجام میدم
سر بچه اومده تو لگن
شیاف هم میخواستم شروع کنم دکتر گفت اصلا چیز گیاهی استفاده نکن
پس فقط خرما و آناناس میخورم و رابطه و دوش آب گرم و ماساژ پرینه
روحیمم خیلی خوب بود تا اینکه فهمیدم بیمارستان شهرمون اصلا اپیدورال استفاده نمیکنن یا هر بی حسی دیگه ای
دوباره خودمو باختم ولی گفتم چیز زیاد مهمی نیست
و دیروز رفتم معاینه لگن و متاسفانه نتونستم کامل اجازه بدم معاینه کنه
و دکتر هم انگار تکلیفش با خودش روشن نبود وقتی که نزاشتم
گفت تو نمیتونی طبیعی بیاری سر معاینه ها خیلی اذیت میشی بچه رو خفه میکنی
بعد چند دقیقه باز گفت شرایطت واسه طبیعی خوبه رو خودت کار کن که بتونی بزاری طبیعی واست خوبه و از این حرفا
و گفت تا جایی که گذاشتی سر بچه پایینه و لگنت هم خوبه
الان بخاطر اون حرفای اولش و مخصوصا که گفت بچه رو خفه میکنی
ترس همه وجودمو گرفته کلا روحیمو باختم کل شبو کابوس دیدم با اینکه اصلا نمیترسیدم یه ترس خیلی بدی باهامه
مشکلی با دردش ندارم فقط نگران جون بچه ام
به شوهرمم هر چقدر میگم حرف خودشو میزنه میگه خب میزاری معاینه کنن یا....اصلا درکی از این بیماری من نداره