۱۲ پاسخ

مث‌داگ میپرم به شوهرم😁

کلا تو خونم همش میگم کاش مامنم یا خواهرم نزدیک بود میرفتم یه ساعت خونشون

من فقط اهنگ گوش میدم و بعضی وقتی ک خیلی فشار رومه میرم حموم گریه میکنم

هیچی
فک میکنی موهایی ک سفید میشه سر دردایی ک میگیره از چیه از غم زیاد فکر زیاد
مخ درگیر ذهن درگیر هیچ کاری هم نمیتوتی بکنی من ماه ب ماه رنگ بیرون و نمیبینم با دوتا بچه درگیرم اصلااااا ب کارای خونه نمیتونم خوب برسم
من پسرم سه ماهه بود اینقد کاااااار ریخته بود سرم ک زنگ زدم ب مامانم عقده دلمو سرش خالی کردم گفتم شما دیگه منو فراموش کردین ک به دختر تو شهر غریب مردم داریم دوسه روز بعدش اومدن یه سه چهار روز موندن کارامو و راست و ریس کرد رفت اینقققققققد ک روم فشاااااار بود

ب خودم میرسم ی ماسکی میزارم، بعضی وقتا ی قهوه ای درست میکنم میشینم تو فضای ازاد وقتی بچه خوابه

من میزنم بیرون اصلا فضای خونه گاهی برام خفه کننده ست.

منم غریبم و تنها
دیگه دیونه شدم

منم تو شهر غریبم خسته و دست تنهاافسرده شدم انگار بعضی روزا دوست دارم گریه کنم..گریمم نمیاد

این روزا خیلی سخت میگذره
دقیقا منم به هیچ کاری نمیرسم درد دوری از خانواده هست ذهنم درگیر روزا کلافه و عصبی شوهرم اصلا بچه رو نمیگیره همش تو گوشیه 😞خیلی داغونم

ربطی به شهر غریب نداره تو شهر خودتم کمکی نداشته باشی همش تو خونه ای مثل من

من ک روانی شدم دیگه هر روز گریه

منم همینم عزیزم شده هتی بک هفته یا ده روز میشه تو خونم خیلی سخته

سوال های مرتبط