بچه هااا من ۱۲ یا ۱۳ سالم بود میرفتم خونه همسایمون تازه بچشون بدنیا اومده بود شاید مثلا ده یا بیست روزه بود من هر روز میرفتم جا بچش بعد دوسه روز بود نرفته بودم بعد دوسه روز رفتم دیدم بچشون نیست پرسیدم کجاس گفتن شب شیر خورده خوابیده صبح ک بیدار شدن بچه مرده و دورش ی عالمه مورچه جم شده

حالا من کابوسم شده همین ماجرا همش تو ذهنمه از اونموقع ها الان ک بچم ب دنیا اومده دور از جون دور از جون همش فک میکنم کاری میشه شبا تا صبح کنارم ک گزاشتمش چشم رو هم نمیزارم همش نگاش میکنم

سر همین ماجرا خیلی عصابم خورده چیکار کنم 🥺🥺🥺🥺🥺

بچه رو خدا داده بسپار ب خودش .. انشالا بهت ببخشه و حفظش کنه برات

طبیعی ترس داشته باشی ولی چند تا نکته رو رعایت کن اگه شیر خودتو میدی حتما بخصوص شب ها که تو خوابی بشین شیر بده خوابت نبره وسط شیر دادن با فاصله از خودت بزارش زیر سرشو یکم بلند بزار یه بالشت نازک آخه بعضیا میگن تا ۶ ماهگی نباید بالشت گذاشت زیر سرش ولی بنظرم باشه بهتره بعد شیر آروقشو بگیر حتما بخصوص ۵ ماه اول چون اذیت میشه یا ممکنه بالا بیاره موقع خوابم به پهلو بخوابون خودتم هر وقت این فکرا اومد تو سرت صلوات بفرس یا لا هو قوت ........‌‌‌بخون فوت کن صورتش

عزیزم به این فکر کن که حفاظت کننده همه ما خداونده و هیچ کاری از دست منو شما برنمیاد پس بچتو بسپر دست خودش اینجوری خیالت راحت تره

نظر شخصیم بود گلم خدا بخواد به منم نینی بده حواسم به این دوتا گذینه هست

اون بچه رو احتمالا درست اروغش رو نگرفتن و وقتی بالا اورده تو گلوش مونده و باعث خفگیش شده...بنظرم بهتره اروغشو خوب بگیری وقتی هم درازش کردی یکم شیب دار به سمت راست یا چپ بزاریش که خدایی نکرده زبونم لال بالا اورد مشکلی پیش نیاد و از دهنش بیاد بیرون

چون از این موضوع ترس داری و مواظب بچه هستی مطمئن باش هیچی نمیشه عزیزم منم پسرم وقتی کوچیک بود همسایمون میگفت بچه خواهرم زیر سینش مرده منم اینقدر میترسیدم نصف شبم پا میشدم بچمو نشسته شیر میدادم ماشالله الان ۱۰ سالشه عمر دست خداست خدا همه ی بچه ها رو در پناه خودش حفظ کنه

خدا بخاد هچی نمیشه
خدا همیشه سنگو بغل شیشه نگه میداره

وای نکن دختر
توهم مثل منی
اصلا بهش فکر نکن
فقط ایت الکرسی بخون به بچه فوت کن
قرآن بزار بالا سرش
مطمعن شو جاش درسته بخواب

تقدیر دست خداست شما نگران نباش