۱۱ پاسخ

‌من نه جشن گرفتم نه آش پختم چون دیگه رفت وآمدها مثل قبل نیست کسی چشم نداره کسی رو ببینه حتی خواهروبرادر باهم دشمن شدن نمیدونم چرا همه حسودشدن هیچکس باهیچکس رفت وآمدنمیکنه

من اصلا نه جشن گرفتم نه اش پختم کلا هیچی

منم نگرفتم مادرشوهرم ازاول دوست داشت سنگین بگیرم فامیلاش همه رو بگم منم درس نکردم فق بردم عکس گرفتم

اش بپز بده برا بقیه بپرش اتلیه ازش عکس دندونی بگیر

جشن سه نفر بگیر اش بپز پخش کن

مث من ی دلم میگه آش بپزم ی دلم میگه ولش کن. نمیدونم چیکارکنم. مث سما اطرافمون زیاد مرسوم نیس ن آش ن کیک‌. خانواده شوهرم ذوقش دارن ولی خانواده خودم بدتر زدن تو ذوقم. همسرمم میگه ولش

عزیزم بپز پخش کن یه مراسم خودمونی یعنی فقط یه عکس داشته باشه خوب کافیه.
تولدش به نظر من نگیر اونم آتلیه از همش بهتره چون وقتی بچه خودش تولدشو نمی‌فهمه خرج کردن و جشن گرفتن بیخودی و الکی هستش

من جشن دندونی کرفتم اما تولد نشد بگیرم
برای همین میگم خوب بود اونو گرفتم
توهم ببین اگ تولد نمیشه بگیری دندونیو بگیر

منم همش امروز فردا کردم نپختم.. ولی فردا تولدشه مهمون دارم نزدیک ۴۰ نفر.. آش دندونی میپزم همراه با شام و مخلفاتش

مندپختم پخش کردم

من فقط‌اش پختم

سوال های مرتبط

مامان دلاریس خانوم مامان دلاریس خانوم ۱۵ ماهگی