ای خدا شوهرمو لعنت کنه دعا کرده زایمان کنم نتونم برم عروسی
منم الان از صبح یه دردای ریزی دارم که میگیره و ول میکنه هر ۴۰ دقیقه
حالا خوبه قبلا تاریخ عروسی موقع زایمان من بود ذوق و شوق داشت که نرم نمیشه عیبه زشته تو خونه میمونی من میرم
الان منم میتونم برم هی بامبول در میاره یبار میگه مگه چیه منن
یبار میگه تو بزایی نیای من برم فقط
یبار میگه من نمیام
انگار خار شدم رفتم تو چشمش

عزیزم تا خدا نخواد برگی از درخت نمی افته. اگه خواست و اراده پروردگار بر این باشه که شما عروسی نرید و زایمان کنید، کاری به دعای شوهرتون نداره. ورود یک انسان به دنیا خیلی شیرین تر از عروسیه. به فکر بچه تون باشید و توکل کنید.

والا اونا باید تورو مراعات میکردن الان عروسی نمیگرفتن وقتی وضعیتتو میبینن من خواهر زادم امسال عروسیش بود دیگه دید وضعیتمو کنسل کرد گفت سال دیگه میگیرم

اولا اصلا تو این وضعیتت که پا به ماهی صلاح نیست بری عروسی چون هر لحظه ممکنه دردت بگیره ثانیا دردتم بگیره نتونی بریم به نظرم اشکال نداره بچت داره میاد عروسی مردم که از بچت مهمتر نیس

بنظر من تو این سن حاملگی بشینی خونه واجبتره یهو دیدی اونجا درد زایمان گرفتی چکار میکنی؟من خواهرم۳۶هفته بود که کیسه ابش تو مراسم پاره شد چون هفته اولی عروسی داداشم بود هفته سومی عروسی دختر خالم و شب بعد عروسی مراسم عقد نوه داییم تو مراسم عقد کیسه ابش پاره شد چون بهش فشار اومده بود دیگه زود زایمان کرد ۳۶هفته

عزیزم انشاالله هر چی خیر و صلاحه همون بشه برات ، عروسی کی هست ؟؟ من دقیقا تو ۶ ماهگیم هم عروسی پسر داییم بود و هم عروسی پسرخالم نرفتم هیچ کدوم رو چون واقعا اذیت میشدم تماس گرفتم تبریک گفتم و گفتم شرایط اومدن ندارم مبارکتون باشه همین 🥰 بعد گفتم سر فرصت که شرایطم بهتر شد دعوت میکنم عروس و داماد رو و کادو بهشون میدم