همسراتون از لحاظ روحی عاطفی چجوری کنارتون بودن تو بارداری چیکار کردن براتون؟؟

کلا ازاوایل بارداری باعث ناراحتی من شدهد تاهمین الان 😑روزی نیست نگم چراباردارشدم

من ویارم خیلی شدید بود تا ۷ ماهگی هم طول کشید با خونواده شوهرم زندگی میکنم کسی درکم نمی‌کرد تو اون حال بجز همسرم مادر شوهرم بجای درک کردن مسخرمم میکرد که تا یه بچه برای پسرش بیارم نصف جونش میکنم اینا شبا رو اینقدر اذیتت میشدم اونقدر استفراغ میکردم نمیتونستم ظرف های شام رو بشورم همسرم میخواست بره بشوره اما من نمی‌گذاشتم از ترس مادر شوهرم خونواده شوهرم پر جمعیت هست منو مادر شوهرمم تنها هستیم بزور به کارا رسیدگی میکنیم

آلانم ۱۷ روز زایمان طبیعی کردم بخیه هامم افتادن نه کامل ولی خوب شدم تا جایی از دست همسرم بر بیاد بهم رسیدگی میکنه

به نام خدا هیچی فقط حرس داد با ننه اش

هیچی همین امروز فردا میزام باهام قهره

والا روز زایمانم ک طبیعی بود و خیلی پارگی داشتم همون روز مرخص شدم ساعت ۱۰شب اودم‌خونه البته من مادر ۳تا بچه هستم با اون وضع خراب و پارگیم گفت شام درست نکردی حالا شما اون ۹ماه تصور کن بلد نیستم چطور توضیح بدم

خوب بگیم چشم میخوریم
بد بگیم ناله کردن و غر زدنه
چکار به همسرای بقیه داری هرکسی تو چاردیواری خونه خودشه

هیچ کاری نکرده ساکت بوده بهترین کارو بهم بخشیده
کلا بی حرف فقط میشنوه ویا کاری داره میگه فلان کارو میخوام یا دارم نه نق میزنه نه .... بهترین کارش بود

هیچکار

ریده اعصاب نداشتم
با اینکه میخاد خوبی کنه ولی گند میزنع
کاری نکنه بهتره

یعنی هر چی میگم همش میگه طبیعیه همه زنا همینجورین 🙄😑 😕

آره خداروشکر از همه کس بهم نزدیکتره
برای وجودش شکر

خوب بوده ها ولی رو مخمم بوده

خیلی سخت میگیری الکی استرس داری ول کن 😂😂😂

هی میگ نمک نخور نوشابه نخور