ای وای دیگه دارم روانی میشم از دست این بچه😭😭😭😭
دق کردم بخداااا
تکون نمیتونم بخورم هی داد میزنه گریه میکنه
دردو اینا هم نداره هیچیش نیس نگین فلانه حتما
ر...دم تو این وابستگی و فلان خسته شدم دیگه از صبح تاالان هییبییچییییی نخوردم چون نمیزاره پاشم😭😭
حتی دسشویی میرم میبرمش باخودم
کمرمم درد میکنه نمیتونم که هی بغلش کنم کارامو کنم
میگه بشین زمین فقط تکون نخور😭😭
دق کردممممم خدااااااا

وای وای توروخدا نگو منم همین اوضاع رو دارم یعنی تکون نمیتونم بخورم اصلا نه صبحونه نه ناهار هیچییییی
دستشویی هم میبرمش با خودم

من میزارمش جلو تلوزیون یا تو اتاق خواهرش ک با اسباب بازی ها بازی کنه وقتی پشت سرم گریه میکنه برنمیگردم بغلش کنم خودش با گریه میاد تو اشپز خونه بهش میوه و گوجه و خوراکی میدم دستش میخوره و بازی میکنه باهاش کل زندگی هم ب گند میکشه وقتی میبینه بغلش نمیکنم و فایده نداره میره دنبال بازیش

یه کم آشپزخونه رو خالی کن اسباب بازی هاش رو بچین توش موقع اشپزی در اون کمد رو باز کن که ببینه کنارش بشین مثلا پیاز خرد کن
پسر من هم همینجوریه و نهایتش یه پیاز برمی‌داره میخوره تیزی اذیتش میکنه و میره.. هرچند 5 دقیقه بیشتر سرگرم نمیشه ولی خب 5 دقیقه هم تو این سن نعمتیه

من ک الان خوابش کردم سرم کردم داخل گوشی حوصله ندارم بلندبشم ظرف هام بشورم توخونه جمع کنم وقتی بیدار هم هست ک دیگ هیچی با هرکجا میرم با خودم ببرمش نبرمش خشک گریه میشه

کنار بچت میخ.ای بشینی بازی کنی تهش یه ساله دیگ مردن نداره

بغل کن برو یچی بیار بشین بخور سخت میگیریا همه همینجورین خیالت راحت

منم اوضام همینه
بغلم هس برنج آبکش میکنم
با هم میریم دسشویی
دستم ک بغلش میکنم از شونه درد میکنه خشک شده😭

قشنگ داری شذح حال منو میگی 😢

پسر منم این جوری پوستم کنده دکتر ش میگه به خاطر اضطراب جدایی همش بغلش کن کنارش باش بهش حس امنیت بده این روزا دیگه بر نمیگرد کار همیشه هست یه مدته درس میشه پسر من از ۱۰۰درصد ۱۰درصد بهتر شده 😂😭🥲

همدردیم
فقط صبر یه دورانی داره اینم
دیگه چاره چیه

هممون همینیم عزیزم
ایقد وابسته شدیدا
هممون خسته و داغون
فقط اگه کسی کمکت هست بهتره
منم هیشکی نیست کمکم، خیلی کم میارم اما چ فایده باید قوی باشه ادم بلاخره بزرگ میشن ایناهم ی دوره ای ایقد بزرگ بشن ک دلمون تنگ بشه برا کاراشون

بچه ابجی منم همینه باید همش کنارش باشی

منم دخترم همینه بیچارم کرده یعنی فقط باید کنارش بشینیم وگرنه خونرو میزاره رو سرش یوقتایی با خوذم میگم کاش سرکار میرفتم حداقل یه تایمی رو خونه نبوذم یخورده مغزم استراحت میکرد

خاهرررر شروع اظطراب جدایی برامن از ۶ ماهگی اینجوری تا الان ک ۲۱ ماهش حالام خوب نشده داخل حموم دسشویی ام باهم میریم کجایی کاری به هیچچچ احدی ام جز من قاعل نیست پیش کسی ام نمیمونه

پسر منم همینجوریه
ی دسشویی برم دیگه فک میکنه رفتم ک بمیرم

تا ۱۰-۱۱ ماهگی اینجوری نبود یهو اینجوری شده نمیتونم دوتا ظرف بشورم صبح ی لیوان شیر ریختم هنوز ک نخوردمش

قشنگ درکت میکنم چی میگی خون ب جیگر شدم منم این دیکه بغل نمی مونه میخواد سوار گردنم بشه خودمم باردار شب مهمون دارم مامانم اینا بعد ۹ماه میخوان بیان خونمون من هیچ کار نکردم خونه ترکیده بچه جدا نمیشه از من حالشم خوب

عزیزم نگو اینجوری بچس دیگه🥲🥲

اخی عزیزم مثه بچه منه اینا چرا اینقدر ایرادی شدن خدا من اکثر وقتا نمیزاره غذا بپزم تخم مرغ میخورم ظهرا

بخدا ک همدردیممم😭😭

تو سن اضطراب جداییه

کیانم همینه روزا هیچ کاری نمیتونم بکنم

ای وایی منم همینطور 🤕

شبکه پویا رو باز کن دسشویی رفتنی 😑😑😑😑

دالی بازی کن بهتر میشه پسر منم همین جوری هر جا میرم میاد با گریه

الهییی عزیزم وای آخه چرا تو رورولک واینمیسه؟؟