مامانم چشمشو عمل کرده امدم دو روز پیشش بمونم به هیچ کسی نگفتم حامله ام پسرم انقدر ازت میکنه گریه ام گرفته پسرم رفته بود روی رادیاتور وایستاده بود افتاد زمین انقدر حرص خوردم مامانم میگه چرا سر بچه داد زدی به زبون بگیر بخدا ۷ساعت دستشویی نرفته بود انقدر نازشو میکشیدم بریم دستشویی نمیومد منم ادمم کارای خونه بکن غذا بزار پسر گدام کابینت میریزه بیرون من جم میکنم ،از حرف مامانم ماراحت شدم میگه تو امدی اینجا موندی ناراحتی سر بچه ات داد میزنی یه ذره درک نمیکنه منم خسته میشم بچه ام شیطونه اذیت میکنه اگه پسر به آینه دست بزنه مامانگ میگه آینه پر از لک شده پاک کن از یه طرف ریز به ریز خونه مامانم باید تمیز کنم ناراحت نشی بچه ام شلوغ میکنه بهش یه پیزی میگم مامانم بدش میاد بخدا نمیدونم چیکار کنم هیچ کی ادم درک نمیکنه الان مامانم قهر کرده میگه تو منت میزاری امدی موندی پیشم،بحدا اگه ذره ای منت بزارم از رفتارای پسرم خسته شدم داد زدم😭

تصویر
۹ پاسخ

عزیزم اول اینکه موضوع بارداری رپ باید به کسایی که زیاد باهاشون در ارتباطی بگی تا حواسشون بهت باشه.
مامانت مریضه و سنش بالا رفته حساس شده. عصبانی شدن شما هم که غیر طبیعی نیست با این شرایط.
به مامان بگو درک میکنم شرایطت رو و میفهمم ناراحت میشی و از شرایط خودت هم بگو.

مامان منم وقتی عمل کرد هرچقدرگفتم بیاخونه مانیومد میرفتم کاراشو میکردم میومدم نمیموندم چون سروکله زدن بابچه سخته اونجا توهم نمون خب خودت میبینی که بچت شلوغه حاملم هستی

وا خب ولش کن بذار شیطونی کنه
اگه مامانتم گفت بگو خودت گفتی کاریش نداشته باش

ول کنا

چرا نگفتی بهشون ک بارداری؟

عزیزم واقعا حق داری ناراحت بشی. تو خودت چون بارداری نیاز به مراقبت داری باز بخوای مریض داری هم بکنی با بچه کوچیک اونم تو خونه یکی که حساسه خیلی سخته
کاش میگفتی مادرت بیاد خونه تو بمونه. حداقل اونجا بچه هر کار بکنه ادم میگه فدای سرش خونه خودشه بذار بریزه

دقیقا مامان منم همین خودش بچه بودیم هم دادمیزد هم کتک میزد ولی الان به من میگه هیچی نگو به بچه از اونور همش خواهرام میگن ببین بچت چه کرده خونه مامانو

من که مامانم اصلا خونه اش راهم نمیده یه روز گفت ناراحت نشی ها بچه هات میان خونه امو بهم میریزن منم دست و کمرم ندارم جمع کنم دست میزنن به وسایلم خراب میشه دیگه نمیتونم بخرم بشین تو خونه ات

عزیزم،
البته که هم خودت حق داری چون بارداری وبدنت بیشتر نیاز به استراحت داره وهم دوست داری بیشتر هواتو داشته باشن
از طرفی گل پسرت کاراش تو سن خودش عادیه وما رفتارمون نسبت به بچه ها مون گاهی غیر عادیه💚
واینکه مادرت هم بیشتر دوست داره که بهش رسیدگی عاطفی بشه چون چشماشو عمل کرده ودوران نقاهته
پس به نظرم به مادرت خبر شیرین بارداری رو بده که همه چیز به خوشی حل بشه واز همدیگه کمتر به دل بگیرید 😊

آخخخ گفتی عزیزم دقیقا حالتو درک میکنم منم همین مشکلات با مادرم دارم ی چیزی هم ک میگم کلن بهش برمیخوره ..هووووف دلم بیشتر غصه میخوره اینجور مواقع مادرخود آدم از ی کوه هم حرفاش بیشتر برات سنگینی میاره بیشتر غم دلتو زیاد میکنه اصلن درک نمیکنن شرایط

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۲ سالگی
تازگیا خیلی آدرین اذیت میکنه لجباز شده خیلی عصبیم میکنه اصلا حرف گوش نمیکنه.مثلا صداش میکنم انگار که این بجه نمیشنوه اصلا اهمیت نمیده باید سرش داد بزنم تا بیاد یا خواسته ایی که دارم انجام بده.خیی عصبیم کرده خییلییییی باید چیکارش کنم؟منم همش سرش داد میزنم بعصی وقتاهم آروم میزنمش چون ولم نمیاد آمل خیلی عصبانیم میکنه
شوهرم میگه چرا انقدر دعواش میکنی چرا انقدر عصبانی هستی منم میگم تو بیا دورزو با این بچه بمون ببینم میتونی تحمل کنی؟ببینم میتونی باهاش راه بیای بعد منو درک میکنی،شبا که میخوای خونه کلا ۳ساعت باما هستی اما مغزت میره بعد به من میگی
میگه سرش داد میزنی بعدا تو سری خور میشه میگه بعدا جلوی بچه های دیگه نمیتونه از خودش دفاع کنه منم خیلی ناراحت میشم اما واقعا خیلی اذیتم میکنه خیلی لجباز و یه دنده شده
مثلا بهش میگم بیا غذاتو بخور نمیاد بعد که میخوام جمعش کنم میگه هام یعنی غذا بده گریه میکنه میام میدم دوباره میره صداش میکنم بیا غذاتو بخور جواب نمیده بعد من جمع میکنم دوباره گریه میکنه میگه هام
آخه جیکار کنم توروخدا راهنماییم کنید خیلی عصبانی میشم خیلی لجباز شده