خانومااا ی چیزی ب رو مخم رفته امروز رفته بودیم فروشگاه ی عروسک پاندا بود از این کوچیکا پن بردا یزدان برداشتم یزدان هم خوشش میومد میخندید نسبت ی چیزی ک وستم بیوددفتم حتما ۳۰۰ یا ۴۰۰ پیشه رفتم حساب کنم گفت ۱میلیون و نیم
به شوهرم گقتم نخریم بعد نگرفتیمم یزدان ازش خوشش اومده بود هی میخندید گفتم فردا میرم ی عروسک خوب میگیرم از ی جای دیگ الان عذاب وجدان دارم میگم یابد میگرفتم بخاطر یزدان شما ب جای من بودین چیکار میکردیم

نه اون الان دیگ یادش نیس بچه ها دو دیقه ذوق چیزیو میکنن عذاب وجدان نداشته باش

میخریدی هم نهایت ۵ دیقع بازی میکرد مینداخت اونور
بچه ها تو سنی ان ک‌ خیلی با عروسک و اینا بازی نمیکنن
بعدم خوب کردی نخریدی گرون بود بجاش ی چیزی بخر بدردش بخوره یخورده بازی فکری باشع بچه رو ب چالش بکشع

برو همونو بخر فردا مگه چندبار میتونن بچگی کنن که بخایم بخاطر پول خرابش کنیم پول میادو میره

نه بابا بچه یادش نمیمونه بعدش نیازی هم نیس چیز گرون بگیری برو یه چیز بهتر با کیفیت مناسب و قیمت خوب بگیر براش

من سر دخترم ،دختر اولم البته الان میره ۱۴سال،خودمو کشتم براش نه غذا نه بیرون،مثل الان شما ،تازه همشم عذاب وجدان داشتم،همه میگفتن انقد زیاده روی نکن،گوش نمیدادم میگفتم بچه هر چقدر محبت ببینه محبت میکنه،الان توی این سن که رسیده روز به روز بی احساس تر میشه،البته میدونم برای سنش هم هست ولی اصلا اون چیزی که تصور میکردم نشد برا همین تصمیم گرفتم برا این بچم معمولی باشم،این تجربه رو میخواستم به مامان اولی ها بگم،

عزیزم تو این سن وابستگی ندارن یادشون نمیمونه این چیزارا میخریدی هم فرداش دیگ عادی میشد براش

همون بخری صاحابش نمیشه عذاب چیو داری خیلی گرون میداده

یادشون نمیمونه یه دونه مناسب تر جایگزین کن