واقعا بچه داری سخته اونم مامان اولی باشی و هیچی کمکی نداشته باشی انقدر شکسته شدم برا این چند روز ک شوهرم میگه واقعا دلم برات میسوزع میگه خیلی خورد شدی واقعا راست میگه تو بارداری جوری دیگه بودم الان صد درجه تغییر کردم واقعااا
بچه رو میخوابونم میرم دور کار تموم میشع بچه بیدار میشه کارای بچه رو میکنم شیر میدم میخوابونم بازم کار باید کنم کل روز همینجوری میچرخه ن میتونم ی غذا درستی بخورم ن استراحتی دیگه کم اوردم کمر درد شدید هم دارم...
واقعا انقدر توقع ها دارم از اونایی ک براشوون همه کار کردم الان هیچکدومشون بدردم نمیخورن تو روزای سخت باید کنارم بودن ک نیستن



#بارداری

آره عزیزم بت حق میدم منم سر بچه اولم عین تو بودم اما فهمیدم اشتباه کردم الان دیگ تکرار نمی‌کنم .عزیزم بچه ک خوابید اول از همه بیشتر فکر خودت باش ن لباس های کثیف و خونه کثیف ...غذا بخور قشنگ، اگر خوابت میاد ی چرت بزن تا نی نی بیدار شه اگرم دیدی نه خوابت نمیاد موهاتو شونه کن دوش بگیر یا لباس عوض کن ی رژ بزن برا خودت فیلم ببین. اینستاگردی کن. یکم ک سرحال شدی تو تایم خواب بعدی نی نی ب فکر غذا درست کردن باش همسرت ک اومد خونه گل پسرو بسپار ب باباش با خیال راحت کارای خونه رو بکن ک بت فشار نیاد عزیزم

منم دقیقا استرس این شرایط رو دارم منم هیچکسو ندارم حتی مادر ندارم حداقل پشتم گرم باشه

ریامه ارا هرچی فامیل نزدیک و دور که همیشه اولین نفر بودم براشون الان نزدیک ی ماهه زایمان کردم هنو بخیم جوش نخورده نمیتونم تکون بخورم

دقیقا برامنم همینجوری میگذره دارم از بیخوابی میمیرم ولی وقتی بچه میخابه باید خونه رو مرتب کنم چون از خونه ی بهم ریخته بیزارم عصبیم میکنه باز بچه بیدار میشه تایم بعدی خوابش باید بفکر غذا و شستن ظرفا باشم خیلی وقتا شده یادم شده برم سرویس میبینی یهو به خودم میام میگم عه من سه ساعت پیش دسشویی داشتم دلم لک زده برا دوران بارداری لاقل خواب و بیداری دست خودمون بود هزار مرتبه شکر بابت وجود دخترم ولی دست تنهایی واقعا سخته🥲

سخته منم مادر اولی هستم ،متاسفانه مجبور شدم با پدر شوهرم ی جا زندگی کنم،نه خواب دارم نه خوراک روزانه دارم وزن کم میکنم خیلی سخته فقط دارم به هر در و دیواری میزنم که حداقل برم توخونه خودم شاید اونجا بشه خوابید

منم از دیشب اومدم خونه خودم
پدرم دراومدع

باور میکنی وقت نمیکنم حموم برم غذامو درست حسابی بخورم وقت نمیکنم دو روزه چای نخوردم🥲💔

به این فکر کن چند وقت دیگه اب بندی میشی وهمه چیز میفته روی قلتک
کار فرار نمیکنه همیشه هست رسیدن به خودت وحالتم یه کار مهمه
فکر میکنی فقط بچه اول سخته نه مادربودنه که سخته
شکم دوم وسوم علاوه برهمه ی اینا باید مراقب قبلی ها هم باشی اونم در نهایت اوج وقدرت که مبادابچه خم ابروت رو ببینه

آره واقعا سخته عزیزم کامل بهت حق میدم
منم ده روز اول اگه مامانم نمیومد شاید یه بلایی سر خودم میاوردم
بچه داری همین روزای اولش سخته
کم کم قلقش میاد دستت. میبینی شدی مثه فرفره
حتما فرصتی آهن و مکمل بخور از پا نیوفتی.
من الان کامل عادت کردم به بچه داری و خونه داری
شب که شوهرم میاد نیم ساعت میگیرتش من به کارای مونده میرسم

واقعا خیلی سخته
کاش حد اقل اطرافیان درک داشتن
من مهمون داشتم خواهر شوهرم دید مهمون دارم بلند شد رفت نگفت تو کمک میخوای یا نه
حقشون بود عمه خودشون میخواست بیاد منم میگفتم بچه نزاشته هیچی پذیرایی آماده نمیکردم
مهمونا که اومدن خانم اومد نشست

عزیزم الان خودت مهمی اگه حالت خوب نباشه نمیتونی مادر خوبی هم باشی...وقتی بچه میخوابه اول از همه استراحت کن هرموقع واملا فول شارژ بودی کاراتو بکن...همه درک میکنن اصلا نگران نباش

وای نگو ، منم همین چند دقیقه پیش تایپیک گذاشتم ، واقعا دارم از پا در میام
دلم میخواد برم مسافرت وقتی برمیگردم خونه م برق بزنه ، غذا اماده باشه ، بخدا کمرم صاف نمیشه وقتی میشینم ، راه میرم نفس نفس میوفتم ، دراز میکشم اصلا خستگیم در نمیره ، نمیدونم چیکار کنم ، خسته م خیلی خسته م

منم شرایطم مثل شماست ولی چون عاشق دخترم و شوهرم هستم تحمل میکنم

مامانت تازه رفته؟

منم دقیقا عین توام خیلی داغون شدم افسرده و عصبی شدم

فک کردم فقط خودم اینجوری بودم بخدا سختع خیلیی خدا خودش کمکمون کنه این روزا بگذره

منم مامان اولی هستم مامان هم ندارم فوت کرده موندم چه کنم ..همش دارم اطلاعاتمون زیاد میکنم که تنهایی کم نیارم

الهی عزیزم درکت میکنم 💔🥲

چه کاری داری گلم؟

من چند روز مامانم بخاطر مریضی بابام رفت خونه(روژ پنجم زایمانم) انقدر اون چند روز که نبود اذیتتتتت شدم با اینکه مادرشوهرم نسبتا کمکم میکرد و شوهرمم بود اما اندازه صدسال طول کشید برام اون چند روز
خیلی حالتو میفهمم
فقط از خدا برات حال خوب و آرامش و سلامتی میخوام و الهی که خدا جوری برات جبران کنه که این خستگیا از تنت در بشه الهی

اصلا بهش فکز نکن چون اگر بخای اینجور کنی افسردگی میگیری ببین برا تو تنها اینجور نیست خیلیا زندگیشون بعد بچه همینه حتی خود من ک تو شهر غریبم ب محض بچه خابید اول غذات بخور بعد کار کن رسیدی همه کارا کن نرسیدی بذار بعد اصلا بذار فردا. دیگ تا بچه یکم جون بگیره ببفته رو روال همینه

منم همینجور شدم کل کمر و پاهام درد میکنه انگار شصت سالمه ناامیدم از زندگی
حتی یه خواب راحت ندارم ...

مادرت نمیاد؟

گلم ی سر برو پیش مامانت ایحوری از پا میفتی

درک میکنم
همسرت نمیتونه کمکت کنه؟
منم مامان اولی هستم،واقعا اوایل بهم سخت می‌گذشت ، فقط کمک همسرم بود که باعث شد راحت‌تر بگذره

الهی بگردم 🥺🥺🥺 کاش کسی بود کمکت میکرد واقعا
عزیزم شرایطشو نداری پرستار بگیری ؟