امشب خیلی با بچم بد حرف زدم چندین بار بهش گفتم کوفت
آخه هی شیر میخورد نمیخوابید با اینکه خوابش میومد :(
حالا که خوابیده نگاهش میکنم هی و عذاب وجدان دارم🤦
خاله م خورده زمین دماغش شکسته اعصابم خورد بود ناراحتش بودم حوصله نق نق های آراد رو نداشتم

اشکال نداره عزیزم از خستگیه، هیچ کس اندازه خودت بچتو دوست نداره

منم گاهی که بی حوصله باشم با صدای بلند با بچم حرف میزنم عذاب وجدان میگیرم چون واقعا توی روحیه و شخصیتشون تاثیر داره
باید روی خودمون کار کنیم که بیشتر تحمل داشته باشیم

حالا من امروز خیلی سرگرم کارم شدم بچم پیپی کرده بود نفهمیده بودم دیدم هی غر میزنه باهاش حرف میزدم ارومش میکردم تو دلم میگفتم چ بده بعد فهمیدم دربدر پیپی کرده ک غر میزنه دوباره سرگرم کار شدم گفتم واااااای بچم شیرم نخورده خبرمرگم دوساعته در حالیکه ۱ ساعت ۱ ساعت میخوره یا کمتر انقد دیرور داغون بودم از اینکه مادر خوبی نیستم دیروز نمیدونم چم بود

آره منم خیلی بی اعصاب و خسته شدم چندین بار سر آریا داد زدم ..و خیلی پشیمونم خیلی ...خیلی دلم میسوزه آخه من چه مادریم که نمیتونم خودمو کنترل کنم

ای بابا بیخیال منم همینجوریم😂😂😂

کوفتو که منم زیاد به بچه هام میگم منظورم کوفته هست عیبی نداره

حالا که گفتی اما دیگه نگو ،