۱۰ پاسخ

شوهرت و الگوی خودت قرار بده ✋️

شوهرت کار درست میکنه بچه هاروبایدبرای آینده تربیت کنیم نه چسب خودمون بشن منم قبلا خوشحال بودم ک منو دخترم ب هم وصلیم ولی الان داریم اذیت میشیم میره پیش دبستانی بدون من نمیمونه کل نظم کلاس بهم میریزه بس ک گریه میکنه توهم بیا....

عادت میکنی عزیزم،منم پسرم وقتی پیش میرفت و کلاس اول بود خیلی بی طاقت میشدم زنگ تفریح میرفتم بهش سر میزدم.الان دیگه ماشالله کلاس هشتمه

من این دوروز انقدر کار برام پیش اومده ک اصلا وقت نکردم دلتنگ بشم 🤣🤣🤣🤣🤣🤣

پسر من از ۱۵ مهر میخواد بره از الان استرس دارم آخه اونم خیلی وابستست اولش که می‌گفت نمیرم باهاش حرف زدم گفتم نمیشه باید بری وگرنه از دوستات عقب میمونی قبول کرد بره

من دخترم کلاس دومه ولی دل تو دلم نیست میگم خدایی نکرده زبونم لال چیزش نشه

این وابستگیتون اصلا خوب نیست کلا مگه چندساعت قراره اونجا باشه که انقد دلگیر میشید. من که خیلی هم خوشحالم که پسرم میره مهد

برید خداروشکر کنید بچتون میمونه این همه هزینه مردم یه روز گریه جیغ نمی‌رم نمی‌مونه هرچی میگم میمونم سر کلاس بازم نمی‌مونه قلبم داره میترکه

عزیزم این حسو ب بچت انتقال میدی باعث استرسش میشه
خوشاحال باش ک میره مدرسه انشاا موفق باشن خداحفظشون کنه
یه آیت الکرسی بخون خیلی آرامش میده

منم اینجوری بودم من مریض شدم از بس گریه کردم اصلا دلم داره میترکه

سوال های مرتبط

مامان 🫶HAKAN🫶 مامان 🫶HAKAN🫶 ۵ سالگی
سلام مامانا، یه مشکلی که چن وقته با پسرم دارم اینه که خیلی میترسه گم بشه مثلا تو آپارتمانمون حاضر نیست تنهایی تا حیاط بره، آپارتمانمونم کلا چهارطبقه و چهار واحده ما طبقه دومیم من بهش میگم دو طبقه رو برو پایین من از بالای پله ها نگات میکنم بازم میترسه بره، بهش میگم آخه از چی میترسی تو که بلدی ما طبقه دومیم میگه میترسم یکی درو باز کنه منو بدزده، پارک بریم من همیشه نزدیک تاب و سرسره ها زیرانداز پهن میکنم و چشمم بهش هست ولی تا من نرم کنار تاب و سرسره بایستم نمیره بازی کنه مگه اینکه پسرخالش باهاش باشه، کلا تا دو ثانیه منو نبینه یهو هول میکنه و گریه میفته، البته با مهد مشکلی نداشت و اونقدر وابسته نیست ولی همیشه از گم شدن میترسه، هرچقدرم باهاش صحبت میکنم که ما حواسمون به تو هست و ما که تورو نمیذاریم بریم بازم فایده نداره، توی مهدم اگه جایی میبردنشون میگفت مامان ترسیدم خانوممونو گم کنم، از لحاظ سر و زبون و اعتماد به نفس تو صحبت کردن خوبه و اصلا خجالتی نیست و کوچیکترم که بود اینطوری نبود ولی الان چن وقته اینطوری شده و بیرون میریم حاضر نیست دو قدم از من فاصله بگیره، نمیدونم چیکار کنم که انقد نترسه، البته من خودم موافق این نیستم که بچه تنها جایی بره با این اوضاع جامعه ولی دیگه انقد که پسر من میترسه ام خوب نیست