۱۳ پاسخ

بابا بچس پسر من همین الان بدتر ازاینا میکنه قشنگ میتونم بگم کل زندگی رو میریزه بهم انگار بمب ترکوندی

جالب بود برام قبول کردی بچه رو ببرن عروسی
من نمیتونم اعتماد کنم چرا

نه اصلا ناراحت نشو عزیزم همه بچه ها اینطورین دارن دوروبرو کشف میکنن همه جا سرک میکشن وقتی میریم خونه مامانم همه جای خونه رو زیرورو میکنه حتی کیف ها کابینت ها کشوها همه رو انگار بمب ترکیده خب بچس اینکه ناراحتی مداره

والا من که بیس چهاری پیش دخترمم همینه حتی شلوغ تر

دخترتون پیش خودتون نیست مگه

دختر اول منم همین بود
دخترت بهونت رو نمیگیره؟

طبیعیه عزیزم

عزیزم ناراحت نباش طبیعیه
چه توقعی از بچه یک ساله داری اخه
بابات در چه حالیه بهتره خداروشکر؟؟

ن بابا از این فکرا نکن اون هنوز حیلی بچس و چیزی نمیدونه

عزیزدلم دقیقا پسرمنوتوصیف کردی آبجی من ازوقتی که سینه خیزکرده یک ناهار وشام راحتی نخوردم یکسره وسط سفره ظرفاروچپه میکنه آبارومیریزه واقعا رد دادم منکه همش در اختیارشم امشب خونه ی مادر شوهرم اومدم مگه گذاشت من شام بخورم قبلش سیرش کردم یعنی آخر راهی تيمارستان میشم

کاملن طبیعیه

ای بابا همه بچه ها همینن بیخیال بچس چیزی حالیش نمیشه ک پسر منم میزارم پیش مامانم دهنشو سرویس میکنه تا من برگردم

ن اصلا ربطی نداره من ۲۴ساعته پیشمم دخارم بدتر از دختر شماست میگه غذا بدین من بخورم میزارم پیشش تو مشتش میگیره شخم میزنه خونه رو میگه اب بدین اب یذره میخوره تو بشقابش میریزه ماداریم غذا میخوریم بشقابمونو یدفعه پشت رو میکنه هنو سفره پهنه یطره سفره گرفته داره میره من ک رد دادم هیچی هم متوجه نمیشن ک بگیم بابا نکنین خودتو سرزنش نکن

سوال های مرتبط

مامان گوگولیم🩷 مامان گوگولیم🩷 ۱ سالگی
نمیدونم شمام بودید ناراحت می‌شدید یا نه من خیلی بدم اومد‌
ببینید من مادر شوهرم عمل کرده خوب اینم بگم خونه هامون کاملا کنار همه وصله و سط هیچی نیست مثلا درب حال اون کنار حال منه اینجوری بعد تهران عمل کرده خونه بقیه بچه هاش تهرانه اومد خونه خودش که مثلا من نگهش دارم حالا منم براش غذا اینا کاراش میکنم این پای دومشه پای اولش خونه بچه‌ای تهرانش بود خونه هاشون که بود خودش میخرید که براش درست کنن اینجا خونه خودشه هیچی نمیخره من خونه خودم درست میکنم براش میبرم ایناش هیچی زیاد مهم نیست حالا بچه هاش اومدن واسه یکی اینجا فوت کرده اومدن خونه این حالا برای اونام باید بپزم با یه بچه دیشب رسیدن یکی شون ساعت ۳ نصف شب رسیده بعد خونه مادرش بودن دیگه اونجا یخچال هیچی پیدا نکرده مادر شوهرم هم بهش گفته برو یخچال اینا رو ببین یعنی ما اومده خورده رفته بعد صبحانه هم ساعت ۶ صبح من خواب بودم رفتن فریزر بالا پایین همه جا بهم ریختن و خوردن و رفتن خیلی بدم اومد بنظرتون حق دارم یا نه

بارداری جنین زایمان کودک
مامان فاطمه مامان فاطمه ۱ سالگی
سلام مامانا من این روزا خیلی تو فشارم بچم از اول بد غذاس کلا غذا نمیخوره بعد از یکسالگیش شیرمم کم شده که میگن طبیعیه شیر خشک هم بعضی وقتا بزور میخوره بعضی وقتا نه تازگیا دهنش برفک زده که شیرم نمیخوره همه میگن لاغر شده هی مادر شوهرم میگه بچه فلانی میخوره بچه های من می‌خوردن و کلی از این حرفا میام برنامه میبینم ماشاالله همه بچه ها غذاخور شدن بجز بچه من امروزم کل تبریز رو گشتم که پدیاشوز پیدا کنم شنیدم وانیلیه و خوشمزس که شاید بخوره پلی پیدا نکردم هی غذا بپز بنداز بره خیلی وقته برای غذا دهنش رو باز نکرده منم فقط میریزم جلوش رو صندلی غذاش که اونم فقط له می‌کنه شاید اندازه مورچه هم بزارع دهنش امروز خیلی عصبی شدم غذای آبکی درست کردم آوردم با قاشق بدم کلی سرگرمش کردم کی وسیله ریختم جلوش بازم نخورد یه دفعه قاطی کردم داد زدم سرش و رفتم آشپزخونه کلی گریه کرد با اینکه عذاب میکشیدم ولی از ناراحتی و حرص توجه نکردم بهش از اول بچه بدقلفی بوده سر شیر خوردنش پیر شدم تازگیا شیرخوذدش خوب شده بود که اونم شده مثل قبل غذا نخردنش و خوابیدنش هم دمار از روزگارم در آورده حالا چون گریه کرده و توجه نکردم کلی قربون صدقش رفتم و پاهاش رو بوسیدم و نوازشش کردم ولی بازم ناراحتم 😭😭😭
خدایا خودت کاری کن این بچه کمتر اذیت کنه غذا بخورع منم بدون دغدغه و نگرانی زندگی بکنم از زندگی افتادم