دلم میخاد فقط امروز غر بزنم واقعا از وقتی دایان اومده کلا خودم فراموش کردم قبلا لیزر میرفتم حامله شدم ولش کردم الان چهارماهه میخام برا برا احیا و صافی موهام ترمیم ناخونام هم ک در حد شکستن میرسن میرم واقعا کلافه شدم الان سه هفته دایان از شیر گرفتم اصلا غذا نمیخوره هرروز چندین مدل غذا درست میکنم نصف روز تو اشپزخونه هستم ولی حتی ی کوچولو هم نمیخوره یه کم وسواس دارم همش تمیز میکنم دایان همش میریزه بهم اصلا با اسباب بازی هاش بازی نمیکنه همش وسایل اشپزخونه میاره وسط یعنی دیگه رد دادم یه بچه بد جیغ جیغو

منم از قبل عید ارایشگاه نرفتم
۳ سال بود لیزر نرفته بودم ...
.از دیشب دارم تمیز میکنم.جارو تی گردگیری جمعو جور.لباس شستم رو فرشیارو شستم کابینتا رو چربی زدایی کردم ... ظرف و غذا و ... الان بیا خونم رو ببین.انگار بمب ترکیده.خستگی تو تنم مونده بخدا.دلم مرگ میخواد فقط.
صورتم شده پر جوش منی که اینقدر حساس بودم روی تیپ و ظاهرم الان وقت دکتر پوست رفتن نداشتم این همه مدت.بعد از مدتها چند روز پیش نوبت گرفتم رفتم .اونجا وقتی میدیدم دخترا چقدر به زیباییشون میرسن چقدر به پوست و موهاشون میرسن چقدر به لطافت دستاشون میرسن دلم برای خودم سوخت که وسط این زندگی با دو تا بچه ،خودمو از یاد بردم دیگه...
هی خواهر روح هممون پر از همین زخماست

اشکالی نداره غر بزن اینجوری میگی من میفهمم تنها نیستم قبلا هر ماه میرفتم پاکسازی لیزر باشگاه اهل ناخن نبودم ولی چن وقتی یبار میرفتم ناخنامو درست میکردم الان هنر کردم لیزر میرم دوباره و دیروز رفتم استخر همین همش🙄🙄بقیشم یا تو اشپزخونم یا دلم میگیره از شرایطم حوصله هیچکاری رو ندارم دراز میکشم

منم خیلی خستم.اصلا به خودم نمیرسم.من حتی نمیرسم موهامو یه شونه بزنم

نق نقو دختر منم آتیش پاره ست . با یچیزی منو میزنه بعد میبینه دردم اومده میگه ما مااا