۵ پاسخ

واه خواهر نگو‌این‌حرفو،حتما برو‌دکتر رانپزشک هم برا خودت میگم هم‌بچه قبل اینکه اسیبی برسه‌بهت یا بچه دختر من تا ۱ ۸ ماهگی به‌معنای واقعی خستم کرد یعنی ما ۳ نفره میخوابوندیمش کولیک شدید داشت منم گاهی اپغات تنها بودم‌همش برا خودم یادداشت میذاشتم در دیوار که یکم به خودم‌روحیه‌بدم تا ۱/۵ من جرات نداشتم‌برم‌بیرون بس‌که ترسو‌بود‌و‌کربه میکرد الکی و‌بیرونم‌نمیخوابید فکر‌میکنم از بچه من‌سر سخت تر نبود شبا با ماشین دورش‌میدادم ارزوم‌شده‌بود‌راحت بخوابم، این مرحله ها برای همه هست دعا کن خواهر که بچت سالمه و خونه خودتب اگه‌مریض‌میبود خدایی‌نکرده بد تر بود

تا حالا بردی دکتر ؟
آزمایش داده شاید کمبود آهن و ویتامین داشته باشه
بعد دکتر شاید دارو داد خوب شد
دوستم بچه ش خیلی اذیت میکرد دکتر یه قرصی داد ۶ ماه خوب شد

عزیزم اینجوری نگو صبور باش هممون یه جور داریم کنار میایم وقتی مشکلات یکی دیگه از مامانارو میشنویم میگیم خدایا شکرت که بچم اینجوری اونجوری نیست
به نظرم باید یکم بی خیال باشی، مثلاً پسرم غذا نمیخوره یا در میاره می‌ریزه بیرون وحشی میشم دیروز یهو از کوره در رفتم بعد دیدم اون بدش نمیاد از این کار من، یهو بیخیال شدم گفتم ببینم چیکار می‌کنه غذا نخورد منم هیچی بهش ندادم گرسنه شد اومد گفت به بده، دیدم هر چی بهش گیر بدم اونم برای اینکه لج منو بیشتر در بیاره بدتر می‌کنه امروز بی خیال طی کردم فک میکنم از اول همین راهو بیاد میرفتم الکی اعصاب هم خودمو هم بچه رو داغون کردم

بزارش مهد

والا بخدا بچه من هم پوستم کنده بعضی وقتا اینقدر گریه می‌کنه دلم میخواد سرم بکوبم دیوارررررررر

سوال های مرتبط

مامان هانا مامان هانا ۲ سالگی