سلام صبحتون بخیر داشتم ظرف میشستم یهو انگار پام تو آب بود یهو سرمو بلند کردم دیدم اکف آشپزخونه عین استخر آب تا توی سالن و اتاق خابا هم رفته در کسری از ثانیه همه جا رو آب گرفته نگو لوله ی فاضلاب کف آشپزخونه و اونی که مال سینکه همزمان از داخل منهدم شدن آب و فاضلاب داره تا توی دهن میاد اصلا نگم که از پنجشنبه تا امروز بهم چی گذشته وسط این همه بدبختی پسرم مدام بهم پیله میکنه میخاد راه هم بزه میاد منو میکشه میبره هر کاری که میخاد بکنه باید من باشم مثلا تو بیرون هم به زور منو میکشونه میبره تو یه مغازه به زور به یه چیزی پیله میکنه تو خونه مدام به یه چیزی پیله میکنه حتی یک ثانیه هم نمیشینه تنها بازی کنه هر چقدر به زمان زایمان من نزدیک میشه بدتر میشه هم غذا خوردنش هم رفتارش واقعا داغون شدم لجباز یک دنده غرغرو .......چرا واقعااااااااااااااااا دیگه نمیکشم هر چیم بهش میگی بدتر میکنه

دقیقا بچه تواین سن همینجوری
واینم بهت بگم چون حال خودت الان میزون نیست دقیقا بچه هم درک می کنه و بدقلق تر میشه

درک میکنم ، منم یبار لباسشویی روشن بود نگو تکون خورده و لوله از جاش در اومده کل اشپزخونه اب بود، از یطرف هم فرشا رو تازه شسته بودیم، اتاقا رو هم رنگ میزدیم همه چیزو اوردیم بودیم تو حال کلا یه خونه عین بازار شام، حالا ادم خودش عصاب نداره با این همه کار بچه هم بدقلقتر و ایراد و بهونه بنی اسراییلی میگیره من ک اون مدت دچار فروپاشی روانی شدم ایقد حالم بد شد و رو بچمم اثر گذاشت اونم عصبی شد تا دیگ کم کم رو خودم کار کردم اونم بهتر شد اروم شد

چقدر رفتارش مثل رفتار پسر منه...
یسر ه دستمو میکشه میگه بیا اینجا و اونجا

عزیزم یه مدت همینه .سعی کن زیاد کارای خونه رو نکنی .بشینی باهاش بازی کنی

خدا صبرت و زیاد کنه
خوب وقتی بچت کوچیک باشه و بازم بخوای بچه بیاری اینا همش عادیه
واقعاً چه جراتی دارید لااقل میزاشتی این یکی مستقل شه

عزیزدلم . انشاالله که همه چی ب راحتی انجام میشه. توکل کن بخدا.