سوال های مرتبط

مامان سید ایلیا💚 مامان سید ایلیا💚 ۴ ماهگی
از روزی که فهمیدم تو دلمی تا امروز
که صد و بیستمین روزه کنارِ تو بودنه
و بزرگترین آرزوم اینکه صد و بیستمین سال بشه حتی اگه اون موقه جای من قاب عکسم کنارت باشه
از روزی که فهمیدم تو دلمی تا امروز یه سال میگذره و حسم تو این یه سال تلفیقی بوده از خوشحالی و بیحالی
از سختی روزای اول و شب بیداریا ک بگذریم
میرسم ب امروز
الان دیگه به ناواردی روزای اول نیستم
قلق خنده ها و گریه هات دستمه الان بهتر میتونم مراقبت باشم
بیخابیا و خستگیا در برابر انرژی که عشقت به وجودم میده هیچه
یه روز که بزرگ شدی عاقا شدی و این متنو خوندی بدون مامانت خستگی و سختیه این روزا و بچه داری رو با وجود گرم تو پشت سر گزاشت
اغراق نیست اگه بگم چهارماهه که یه قلب دیگه دارم که بیرون از سینه م میتپه
برای من هرچیزی که از تو دارم شیرینیه

حتی گریه های بی امان اخرشبت
بهانه گیریات
بی خابیا
تمام سختیا با وجود تو برام مث یه سرازیری شده که بدون اینکه راه برم فقط هلم میدن ب سمت جلو
تمام امیدم دیگه دیدن سعادت توئه
پس خوشبخت شو این یه دستوره😅

تو با وجود کوچولوت بزرگترین انگیزه و دلگرمی منو باباتی
چهار ماهگیت مبارک
مبارکه مایی که نفسمون بسته به نفساته پسرم❤️🫂🔗