شیرنداشتم ک خواهر علاوه براون سینمم نمیگرفت، خودمو جررر دادم یه صبح تاشب ک بدوشم بدم بخوره، 30تا جمع شد،سیرهم نمیشد نمیذاشتن شیرخشک بدم، یه شب بچم غش کرد قندش افتاده بود ازگشنگی، دیگه شوهرم عصبانی شد گف من میرم شیرخشک بخرم به جهنم ک شیرخشکی میشه، بهترازینه ک خدایی نکرده بچم ازبین بره کشتین زنمو ازحال رف خب نمیاد چرا زورالکی میزنید، هیچی دیگه 30تادادیم خورد حال اومد بچه
من یه ماه شیر خودمو خورد چون ضعیف بود براش کمکی شیر خشک شروع کردم سینمو پس زد و شیر خشکی شد😔ولی من از بچه داری از همه بیشتر عاشق شیردهی بودم ولی حیف شیر خشکی خیییلللییی سخته
از روز اول تو بیمارستان سینمو نگرفت ساعت دوازده ظهر بدنیا اومد تا دوازده شب تلاش کردم آخر گفتیم قندش میفته پرستار ب زور یه سرنگ شیروبهش داد بازم گشنه بودیم تا صبح بازم تلاش کردم نگرفت آخر شیرخشک خریدیم دادیم بعد اونم خیلی تلاش کردم سینمو نگرفت تا بیست روزم روزی چند بار میدوشیدم بهش میدادم خیلی دل درد بود همش بغلم بود وقت نمیکردم بدوشم کم شد و خشک شد
شیرداشتم سینه ام نوک نداشت بعد اون میدوشیدم میدادم دیدم سخته ول کردم هنوزم شیر دارم ولی نمیدم دیگ
بستری شد نشد شیرش بدم بعدش شیرم کم بود سینمم نمیگرفت مجبور شدم بدمش که سیر بشه
چون شیر نداشتم و کمکی میدادم
بخاطر اینکه گاهی جای رفتنی مامانم نگه داره هردو رو میدم ولی الان دیگه داره سینمو ول میکنه نمیخوره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.