خدایا دوس دارم بمیرم از دست پسرم خیلی عذابم میده تا میام سفره بازم همه غذاها رو میریزه رو سفره میره داخل بشقابا بانیپال آب و میریزه رو سفره رو زمین دائم دنبالمه حتی نمیتونم یه دستشویی برم خیلی خستم کرده خوابم گ اصلا نداره

عزیزم منم همینم
فقط صبر صبر صبر
تا کمی فهمیده بشن
آرزوی یک نماز راحت خواندن و سرویس رفتن راحت به دلم مونده
تا یک قدم ازش دور بشم گریه می‌کنه ولی خب چاره چیه

دختر منم همینه امروز گفتم کوفتم شه دیگه هیچی نمیخورم

عزیزم همه بچه ها همینن ریلکس باش بیخیال اونا درکی ندارن

قربونت وضع همه ما همینه تنها نیستی تازه پسر من یاد گرفته جیغم بزنه دیگه واویلا

منم همین شرایطم

نگو اینطوری خب بزار بریزه😐بچس دیگه اگه قرار با هرکارش حرص بخوری که نمیشه

من اول بهش غذا میدم بعد میزارمش تو روروئک برا خودمون سفره پهن میکنم وگرنه همه با بچه کوچیک همین مشکلات رو دارن من الان از ساعت ۷صبح گرفتار کار کردن بودم تا الان دخترم فرستادم مدرسه مهدیار خوابوندم شوهرم برگشت خواست بره جایی رفتم در براش باز کنم مهدیار برداشت وجیغ وگریه الان از خستگی پاهام مث پای پیرزنا درد میکنه که نگو هرچی دارم تکونش میدم بلکه پنج دیقه بخوابه بتونم دراز بکشم نمیخوابه یه بچه بد خوابیه که حد نداره

همه همینن من تاسفره پهن میکنم دخترم میره وسط سفره میشینه تابرداریم جیغ میکشه قهرمیکنه واسش زیراندازم پهن میکنم بازمیادوسط سفره

همه بچه ها همینن...ما هم سفره باز کنیم دهنمو سرویس میکنه،من میزارمش توی صندلی غذا،براش نون یا غذای انگشتی میزارم توی سینی مشغول میشه..خودمونم روی میز غداخوری میخوریم

خواهر تنها نیستی

بچه ها کلا همینن من سفره نمیدازم تو این سینی بزرگا میچیم میارم
بچه رو هم اگه صندلی غذا داره بزار تو اون اگه مثل پسر من ندارن بزار تو روروئک
اینطوری نمیتونه کاری بکنه راحت تر هم میشه غذا داد