۹ پاسخ

آخ چقد مردا بی فکرن

چقدر خدا رحم کرده،

اخیی عزیزم 😢خدا بهش رحم کرده. همسر منم تا دخترم از حموم میاد میبرتش هواخوری. هرچی بهش میگم بچه سرما مبخوره گوش نمیده. منطقه مام هوا خیلی سرده

خداروشکر ک بچت چیزیش نشده خاک توسر شوهرای ما

همسرمن همش چیزای خطرناک میزاره دم دست بچه

زیادم بحث کنی چرا اینجوری کردی مقصر مامیشم چراااا چون باید همرا غذا درست کردنش بچه روهم نگه میداشتیم

مردا همینن تا میرم دستشویی با بچه میان دم در فکر میکنن من از هواکش فرار میکنم

وایییی عزیزم

مردا همینن عزیزم همه چیزو آسون می گیرن

سوال های مرتبط

مامان شازده کوچولو💎 مامان شازده کوچولو💎 ۸ ماهگی
داستان حقیقی یکی از شما
یاسمین
پارت ۳۹

وقتی خواهرم فرار کرد و رفت بچه‌اش ۱۰ ماهش بود و من ۱۵ سالم.
تمام مسئولیت این بچه رو به عهده گرفتم.
پسرش شیر مادر می‌خورد با رفتن نیارا خیلی بی‌قراری کرد اما چاره‌ای نبود.
یادمه چند شب تا صبح بیدار موندم تا بچه به شیر خشک عادت کرد.
تمام مسئولیت‌هاش از حموم بردنش تا خوابش و نگهداری و آروم کردنش همه چیزش با من بود پسر نیارا شده بود پسر من...
از شانس من دقیقاً همون زمان کرونا اومد ،
مدرسه‌ها آنلاین شد من که اون موقع اصلاً هیچ گوشی نداشتم و اجازه هم نداشتم گوشی داشته باشم مجبور بودم با گوشی مدل پایین مامانم که حافظه نداشت و اینترنتش ضعیف بود و همیشه هنگ میکرد، سر کلاس باشم.
وای از اون روزی که مامانم خونه نبود و کلاس‌های من شروع می‌شد ، دقیقاً اونجا بود که احساس کردم نمی‌تونم درسمو ادامه بدم چون این وضعیت واقعاً برام غیر قابل تحمل بود.
کلاس‌های آنلاین وقتی گوشی ندارم،
بچه‌ای که افتاده گردنم، خستم کرده بود...
یه روز خونه خالم بودیم که یکی تماس گرفت با مامانم گفت خواستگاره...
مامانم معمولا جواب همه خواستگارا رو یکی می‌داد، به همشون می‌گفت بچه ست ، داره درس می‌خونه.
اما اون شب بهشون گفت خبرتو می‌کنم