۱۷ پاسخ

😐😐شوهر منم متاسفانه همیتجوره من اشپزخونم دوبلکسه و ۷ تا پله باید برم که برسم تو اشپزخونه دائم منو میفرسته برو چی بیار چی بیار خودش تکون نمیخوره دست به سیاه و سفید هم نمیزنه

خداروشکر شوهر من وسواس داره کار انجام میده بیش از حد تمیزه

شوهر منم اینطوری بود اعصابم بهم ریخته بود ولی ۳روز تنها بودیم خیلی کمک داد و‌شبا تا صب نشست با اینکه ۵صب میره مغازه گفت اونموقع خیالم راحت بوده مامانت هست شاید شوهرت اونطوری فکر میکنع

شوهر منم همین بود چیزی میگفتم میگف میخواستی نیاری بچه همشون همینن عزیزم

شوهر منم همینطوره الان اونقدر کار دارم خونه تکونی اینا به روخودش نمیاره اصلا

دقیقا منم بخدا تازه ب منک میگه ازت کینه دارم

شوهر منم🥲 دلم خیلی گرفته هیچکس هم ندارم توقع داشتم هوامو داشته باشه اما هیچ امروز قرار بود بچه رو ببریم دکتر به خودش حتی نیاورد

دقیقا منم هیچ کاری نمیکنه یا کاری میکنه با غر زدن هی باید قربون صدقه اش برم کاری برام کنه فقط خونواده خودش میاد به خاطر این ک صدام در نیاد همه کار میکنه بهشم میگم میگ خیلی ناشکری من هر کاری کنم باز تو ناراضی هستی

تنها نیستی گلم ۹۰ درصدمون همینیم
اصلا روش حساب نکن که اینجوری بهم بریزی سعی کن نقاط مثبت پیدا کنی بهش فک کنی با مردای بده دور برت مقایسه کنی خوبیاش به چشمت بیاد بتونی دوستش داشته باشی و تو زندگیت راحتر بای وگرنه تمرکز رو کمی ها و بدی ها جز سخت کردن زندگی نتیجه دیگه نداره
از وجود بچت لذت ببر
دنیا برا هیچکس گل و بلبل نیست همه درد دارن

تو الان وظیفت فقط و فقط رسیدگی ب بچته، همین و بس،،ن کارای خونه...جز بچت ب هیچ چیز دیگه ای ن فک کن ن کاری جز رسیدگی بچت انجام بده خواهر گلم

والا شوهر من بنده خدا خودش کارارو مبکنه،حتی کارای شخصی منم میکنه،نمتونم درک کنم
اما میدونم که اگه من بودم صد سال منم کار نمی کردم

انجام نده خواهر

عزیزم زمان بگذره شرایط بهتر میشه منم تو شرایط شما بودم

درکت میکنم رسما افسردگی بعد زایمان گرفتیم

بچسپ به بچت ازجات بلندنشو

باهاش حرف بزن شوهرمنم اوایل اینجوری بود گفتم دلیل خاصی داره اینطوری میکنی مگه نمیدونی زن زایمان کرده نیاز به توجه محبت داره میخوای افسردگی بگیرم بیفتم تودستت 😁کلی خرش کردم رام شد

باهاش حرف بزن

سوال های مرتبط