خدایا خسته شدم دیگه .خسته شدم انقد از هر لحاظ تحت فشارم
پس کی میخام یه نفس راحت بکشم تا دوماهگی که درگیر زردیش بودم بردم آزمایش و...زردیش توب شد بازاسترس واکسن داشتم .واکسن زدم .باز استرس ختنه .ختنش کردم گفتم راحت شدم دیگه. اونم الان یه ماهه خودم نمیدونم بدنم به چی حساسیت شدید داده کل بدنم ریخته بیرون در حدی که لرز میکنم الان ۱۰ روزه که خیلی شدید شده هرروز ازین دکتر به اون دکتر میرم هیچکدوم هم نتونستن کاری برام انجام بدن .من هرروز دارم بدتر از دیروز میشم در حدیه ک شبا نشسته شاید یکساعت بتونم بخابم .دیگه امروز رفتم یه دکتر دیگه آمپول زد قرص داد یکم بهتر شدم اومدم خونه باز پسرم نمیدونم تو آفتاب بود یا باد خورد بهش دور چشاش قرمز شد
فقط امیدوارم سرما نخورده باشه که دیگه واقعا نمیکشم .هرروز دکتر دکتر بریدم دیگه .دخترمم از یکطرف مدرسه میره کارا اونم هس .مثلا همین فردا گفتن تخم مرغ ابپز تزئین کنید بیارید صبحانه. ۶ صب باید پاشم تزئین کنم با بچه کوچیک. شوهرمم شب کاره روزا هم میاد مبخوایه تا عصر .هیچکی دیگم ندارم دیگه واقعا کم اوردم .مامانمم هی زنگ میزنه غر میزنه ک چرا همش میری دکتر انقد دکتری کردین خودتونو بشینید خونتون انقد بچه کوچیکو نکشید دنبال خودتون .الان میگم بچه چشاش قرمزه میگه کار خودتو کردی بچه رو مریض کردی دیگه؟تو حالیت نمیشه باید تو آفتاب نگه نداری بچه رو .هرچی میگم جا نبود کنار بزنه برم عقب مجبور بودم هی غر میزنه. دیروز زنگ زدم میگم من و باباش نظرمون اینه کنار شیر خودم روزی یکی دوبار شیر خشک هم بدیم بهش تپل تر شه میگه تو میخای یکار کنی بچه سینتو پس بزنه .تو از عمد میخای شیر خشکیش کنی وگرنه تو ک شیرت خوبه ‌...میدونم نگران بچمه ولی منم مادرشم دیگه...همش داره غر میزنه

۱۱ پاسخ

وای ماشالله بهت ۱۴ سالگی ازدواج کردی دمت گرم

زردی پسرمن هنوزخوب نشده چکار کردی پسرت خوب شد؟

عزیزم 🥲
چی بگم
خدا کمکت کنه واقعا
منم شهر غریبم و دست تنها تا حدی درکت میکنم
باید بخاطر بچه هامون تحمل کنیم دیگه

عزیزم چشمای پسرت بخاطر باده گردو خاکه نترس

به مامانت نگو خب
خودتو شوهرت عاقل و بالغین

عزیزم . چقدر درکت میکنم
دقیقا منم همین وضعیتم ، پسرم زردی داره و هنوز خیلی پایین نیومده چندین بار دکتر و آزمایش بردیم
از اون طرف وقتی بدنیا اومد مایع پشت گوشش خشک نشده بود ، 15 روز صبر کردیم و هر هفته شنوایی سنجی بردیم فرقی نکرد دیگه بردیم متخصص گفت عفونت هست . متخصص عفونی بردیم بهش خشک کننده داده
کولیک شدید که فقط یوقتایی با قطره آروم میشه
دختر کوچیکم هم چهار سالشه آنقدر عذاب وجدان دارم در طول روز اصلا وقت نمیکنم بهش برسم مجبورم با تلویزیون سرگرمش کنم بیشتر وقتا ، باباش هم عصر بیاد بقول شما آنقدر خسته یکم استراحت کنه بعد چند دقیقه باهاش بازی کنه
سه روز اول مامانم بود پیشم ، چندروزه مادرشوهرم اومد که اونم بنده خدا فقط میتونست غذا درست کنه . کارای بچه با خودم بود چون جور دیگه آروم نمیشد.
منم خودم شیر میدم چون حساسیت داره شیرخشک امتحان نکردیم براش و فعلا قصدشو ندارم
تو این مدت هم تنهایی تنهام . به هیچ کاری نرسیدم به زور تا سرویس میرم ، حمام و یه غذای درست اصلا گیرم نیومده
خداروشکر من آنقدر از بقیه دور کردم فعلا خودمو که کسی نیست غر بزنه یا چیزی بگه
ولی خب تنهایی هم سخته

خوب خودت بخر بد چرا میگی که بخای جواب پس بدی

چرا دوست داری هنوز که ازدواج کردی مادرت برات تصمیم بگیره؟

ببین اونم مادره نگرانته

عزیزم پسرا سرما نخورده بچه زیر سه ماه سرما نمیخوره فقط واکنش نشون میده صورتشو با شامپو بچه بشور خوب میشه تا فردا ،مادره دیه نگرانه،لرزتم شاید بدنت ضعف داره چون کلا شیر خودتو دادی و بی خواب بودی .همه چی درست میشه عزیزم نگران نباش ❤😘

من آدم ضعیفی نیستم بخدا از ۱۴ سالگی ک زایمان کردم تو شهر غریب خودم تنها از پس همه چی بر اومدم ولی الان دیگع واقعا کم اوردم .دیگه نمیخام نقاب قوی بودن بزنم خسته شدم دیگه ...شوهرم میگه میدونم خیلی فشاره روت هرچی بگی حق داری ولی خوب باش تو خوب نباشی حال خونه بده . ولی من نمیتونم میخام سریع همه چی رو روال بیفته دیگع خسته شدم از استرس و شب بیداری .کاش همه چی زود تموم شه دیگ

سوال های مرتبط