۱۳ پاسخ

والا من یکی هست نگهش داره ولی نگه نداره بهتره ی بار با حضور خودم پای بچمو سوزوند چ برسه ب اینکه نباشم

منم مثل شماکسی نیست نگهداره همش خودمم یعنی هستن ولی انگارنیستن چه توی حاملگی چه الان همش خودم بودم الان یه مدت هم هست فقط داره بیقراری میکنه دیگه خستم 😔😔

کدوم شهری؟

واسه من هستن ولی پسرم انقد شلوغه کسی از پسش برنمیاد 😫

هیچکسو نداشتم و این ب کنار دخترم دوثانیه نمیذاره ازش دور شم

ای جوونم باهم برید دوش بگیرید

اره واقعا سخته منم دقیقا شرایطم اینطوره ولی بااین فرق ک ی بچه هفت ماه ام.دارم

عزیزم‌من هستن ولی نگه نمیدارن 😅 وقتایی ک اینجوری میشه من فق به دخترم میرسم و هیچ کاری نمیکنم تا همسرم بیاد

اگر شرایطش و داری بزار مهد

واااای منم دقیقا کسی نیست بچه رو بزارم
خونمم طبقه چهارم بدون اسانسوره اصلا تنهایی نمیتونم با ادرین جایی برم

عزیزم....بگردمت
درکت میکنم منم مث توام
داروبخورگلم داروهای بچتم بده یکم بهترشد اگ امکانش هس یه کیک کوچولو بگیرین باشوهرت یاتوخونه یابیرون عکس بگیرین بزایادگاری بمونه برابچه

پاشو برو دوش بگیر
یه کیک براش بگیر یا به باباش بگو بخره با چندتا بادکنک دلش خوش شه یکی دوتا عکسشو بنداز یه اهنگ شاد بزار دلتون باز شه میفهمم شرایط بدیه

خیلی خیلی سخته من میفهممت دختر
عذابه

سوال های مرتبط

مامان یزدان و نیلا مامان یزدان و نیلا ۲ سالگی
مامانا لطفاً راهنماییم کنید من مامان دو تا بچه شیر به شیرم که همیشه ش خدا کلی کار دارم.به سختی نهار و شام و صبحونه حاضر میکنم و به سختی خونه رو تمیز میکنم چون نمی‌رسم واقعا‌.دخترم که کوچیکتره چنان انرژی از من میگیره که همیشه ی خدا خستم.همش گریه می‌کنه نق میزنه شب و روزم خواب نداره.حالا ۱۹ مهر تولد پسر عزیزمه‌الهی قربونش برم تولد یک سالگی رو بردمش آتلیه و یه تولد سه نفری کوچیک براش گرفتم .میخاستم دو سالگی جبران کنم و همه رو دعوت کنم ولی هرچی فکر میکنم تو خودم نمی‌بینم که از پیش بربیام.من کارهای روزمره رو به سختی میتونم مدیریت کنم حالا نمی‌دونم با یه تدلد بزرگ چطوری بتونم.بخاطر همین ب همسرم گفتم امسالم چار نفری تولد بگیریم و ببریمش آتلیه و شهربازی چون من نمیتونم.ولی بیش از اندازه عذاب وجدان دارم .خیلی ناراحتم من برنامه های زیادی واسه ی پسرم داشتم ک دخترم از وقتی ب دنیا اومده نمی‌ذاره مثل قبلا بهش برسم😭بنظرتون هرجوری که هست تولد براش بگیرم یا نه؟