۷ پاسخ

منم همینیم کلا
موقعی ک می‌خوام غذا درس کنم میاد تو آشپزخونه از پاهام آویزون میشه تا بغلش کنم ، منم یا در یخچال رو باز میدارم بره فضولی یا در کابینت ها

اره تو این سن واقعا دست وپا گیرن

یه نمونه برات میگم خواهر، دیشب به شدت دسشویی داشتم حالم خیلی خراب بود. شوهرمم خواب بود بچه رو بهش بدم میدونستم بزارمش روروئک هم میخواد گریه زاری و جیغ جیغ کنه ساختمون رو بزاره سرش پس چیکار کردم بغلش کردم با هم رفتیم دسشویی. حموم هم میزارم قشنگ بازی کنه خسته که بود میبرمش حموم بعد میارم میخوابونمش دیگه میدونم یکم خوابش سنگینه سریع خودمم میرم یه دوش میگیرم ، غذا درست کردن هم که همش بغلمه جاروبرقی بکشم باید بغل باشه، موقع ظرف شستن میزارمش روروئک بیسکوئیت کوچولو میکنم میریزم جلوش سرش گرم میشه میخوره منم سریع میشورم

منم با دوقلوهام همینم
یکیشون همش نق میزنه آویزونه پاچه شلوارمه
اون یکی توو پذیرایی در حال گند زدن و بی صدا آشغال پیدا کردن و...
من راستش دیگه چون ی بچه پیش دبستانی هم دارم باید سر ساعت ۱۲ ناهارش آماده باشه
خیلی ب گریه هاش اهمیت نمیدم
گاهی در کابینتو باز میزارم از عمد
گاهی ی کفگیر ملاقه میزارم جلوش
گاهی چند دیقه بغلش میکنم دوباره میزارمش زمین گریه میکنه منم محل نمیدم چون هزااااار کار دارم بخوام دل ب دلش بدم ک هیچی
ب هیچ کاری نمیرسم
عملا اکثر صبحا سرپا چند لقمه صبحانه میخورم
موهامو اکثرا نمیرسم شونه بزنم
حمام هم یک روز در میون با سختی فراوان شوهرم ک از کار میاد پیششون می مونه میرم

اظطراب جدایی
پسر منم همینه
بچه بغل آشپزی میکنم

دختر منم چن روز همینه
ینی پدرم دراومده

عزیزم من ی ۵ سالو نیمه دارم ک هزار برابر از نوزاده ۹ ماهم سختتره دیگه ببین من چی‌میکشم 😂😪

سوال های مرتبط