۱۰ پاسخ

عزیزم میشه بگی قد و وزن پسرت چقدره؟

دستت درد نکنه
نون تست چجوریه

ممنون شهین جان اما تست پروتئینه باعث میشه مدت زمان زیادی سیر باشه و بالطبع میان وعده و ناهارشو کمتر میخوره این حرف متخصص تعذیه کودکان هست که منم به شما گفتم اگه میخوای تست بدی همون معمولیشو بده از طرفی برای تغذیه اش هم از متخصص خودش سوال کن افرادی که مرکز بهداشت هستن واقعا علم و تخصص آنچنانی ندارن همون روال قبل دارن.برای جوشاندن شیر عموی همسرم به همین روشی که شما به شما گفتن شیر جوشانده و خورده که متاسفانه تب مالت گرفته پیش دکتر جانبخش متخصص عفونی مطبش دارایی هست بردیمش که گفت حتما از زمان قل زدن اول باید ۲۰دقیقه آروم شیر بجوشه.حالا دیگه هرطور خود شما صلاح میدونی انجام بده

مرسی که گفتین
منم بچه م خیلیییی کم وزنه ۱۰ کیلوعه
ولی هیچیییی نمیخوره هیجیییی

مرسی عزیزم

ممنون خانم
نمیخورن ک

شیربز عالیه اگ پیداکنی

ممنون .منم همیشه شیر محلی میگیرم.چیزی اضافه کرده بود قد ووزن؟

اگه پسرت تخم مرغ آب پبز میخوره هر روز برای صبحونه اش بده

ممنون قشنگم

سوال های مرتبط

مامان ساناز مامان ساناز ۳ سالگی
خانم ها میشه اگه تجربه ای دارید کمکم کنید
دخترم وقتی دو سال و یک ماهش کلاس مادر و کودک میبردمش برای اینکه زده نشه و تازه داره کلاس میره به جای هفته ای سه بار هفته ای یک بار میبردمش ولی برای ترم جدید شوهرم به خاطر یه اتفاقی گفت نمیخواد بره خود دخترم هم خیلی همکاری نمی‌کرد که گفتم اقتضای سنشه دیگه کلاس نبردمش چون خودش هم مایل نبود تا پارسال که تازه اومدیم توی این خونه جایی رو بلد نبودم.نزدیک خونمون یه مهد کودک هست بهش گفتم دوست داری بری گفت آره تا سه جلسه رفت و دیگه نرفت و چیزی هم بهش نگفتم گفتم بزارم هر موقع خودش خواست میبرمش.از توی حرفایی که زد متوجه شدم مهدکودک رو فقط لحظه های بازی کردن و تغذیه خوردنش رو دوست داشته بقیش رو نه به خاطر همین نرفت دبگه.گفتم خوب ببرمش کلاس بازی و ورزش وقتی بردمش هم نموند چون توپی که می‌خواست برداره رو یه پسری اومد زودتر برداشت دیگه گریه کرد و گفت نمیخوام.بعد از اون روز خانه بازی میبردمش خودش هم میگفت بریم مهدکودک میگفتم گفتی نمیخوای بری دیگه.وقتی بچه های فامیل رو دید کلاس و باشگاه میرن گفت بریم بهش گفتم میری گفت آره.گشتم دنبال کلاس تا کلاس بازی و ورزش پیدا کردم خیلی خوب همکاری می‌کرد و دوست داشت تا چهارشنبه یکی از بچه ها بهش خورد افتاد زمین و دوباره گریه کرد و گفت نمیخوام برم
از راه همدلی و همکاری هم وارد شدم ولی خیلی تاثیر نداشته
حالا موندم چیکار کنم دارم دیگه روانی میشم
مامان قندلی❤️ مامان قندلی❤️ ۳ سالگی
بیا تو این منجلاب زندگی یه لیوان چایی برات بریزم تصدقت...☕️

چند روزی بود زندگی روال شده و بود پسرم بدون دغدغه و غر زدن هر روز میرفت مهد تا اینکه امروز صبح گفت نمیرم😮‍💨

امروز عکاسی داشتن لباس آماده کرده بودم من خیلی ذوق داشتم اما وقتی پسرم گفت نمیرم واقعا خورد تو ذوقم🥲

هر چی بهش توضیح دادم و داستان گفتم فایده نداشت که نداشت بعد نوبت باباش شد اونم کلی حرف زد و … اما بازم پسرم قبول نکرد😬

گاهی اوقات از این همه چالش کلافه و سردرگم میشم😰

ولی سعی کردم آروم باشم و صبحانه م رو خوردم گفتم اشکال نداره فریلنسری همینه دیگه اگه انتخابت این بوده که تو خونه کار کنی پس نمیتونی قانونمند کار کنی برای همین یه کوچولو روی سایت کار کردم و خاموشش کردم چون پسرم نمیذاشت تمرکز کنم🙂

الانم کلا برنامه ای که برای امروز چیده بودم ریخت بهم دار به برنامه جدید با حضور افتخاری پسرم میچینم🤓

تصمیم فعلا به این شد که با هم بریم خرید و بعدم ناهار درست کنیم👩🏻‍🦰👦🏻

بقیه روز هم خدا بزرگه👀

ولی یه خشم از روزگار دارم😄م