انقدر دلم برا روزایی ک دخترم شکمم بود تنگ شده🥲🥲🥲

میرفتیم بیرون تا چیزی لازمم میشد با شوهرم میرفتم
یا تفریح میرفتیم
ولی از وقتی دخترم به دنیا اومده همش خونه هستم
وقت نمیکنم به خودم برسم اصلا وقت نمیکنم ویتامین هامو هم بخورم
جمعه رفتیم بیرون یکم باد میومد از اون روز تا خونه یکم سرد میشه بینی دخترم کیپ میشه یه چشش عفونت کرده هزار بار خودمو لعنت کردم گفتم کاش اصلا بیرون نمی‌رفتم ک دخترم اینجوری نشه🥲🥲🥲😭😭😭

همینه من که بچه دومم هستش خیلی سختمه به فاصله یکسال داغونم اینو ساکت میکنم اون یکی یه چیزی میخواد

ولی من برعکس شمام خیلی دوست دارم خونه باشم ویه نفردیگه کارای بیرونموانجام بده

دقیقن منم ادمی بودم ک بیشتر وقتا باشوهرم بیرون بودیم اصلا ادم خونه نشینی نبودم. اوایلش خیلی خیلی برام سخت بود الانم کمی سختمه بعضی وقتا باماشین درمیایم دوری میزنیم واسه روحیم. الانم متاسفانه خوردیم ب فصل سرما تا شیش ماهم نمیتونیم دربیاییم 🥺

منم همینطوریم و همه تازه مامانها البته. من که خیلی خسته شدم. با اینکه مامانم کمک میکنه حتا نمیتونم برم تا آرایشگاه یکم به خودم برسم. همه ش باید ببینم کی میره تا بیرون خریدامو انجام بده. بارداری خیلی بهم خوش می‌گذشت
بچه داری واقعا یه کار تکراری و تموم نشدنیه بدون استراحت 🤦‍♀️

عزیزم ی چند ماه اوله سخته دیگع بزرگ تر ک شد خیلی راحت تره اصلا کار باهاش نداری

دیگ تا بوده همین بوده...
بررگ تر بشه راحت تر میشی