۶ پاسخ

مشخص کردی میخوای کجا و پیش کی بزاریش
من صبح براش شیر آماده میکنم میبرمش پیش خواهرم اونجا میخوابه بیدار نمیشه تا ساعت ۱۰
خواهرم هم خیلی مواظبش هست خودم هم ساعت یک و نیم میام خونه دیگه دخترم عادت کرده

من دارم دق میکنم. از اون ور ۱۲ سال سابقه دارم حیفه. منم مادرشوهرم باید نگهش داره

عادت میکنید ب شرایط هم خودتون هم فرزندتون
اولش براتون سخت

منم بچمو از نه ماهگی باید بذارم مهد چون اینجا غریبم

منم خیلی غصه می خوردم سردوتا بچه هام
العی بگردم اولی رو که از ۹ماهگی گذاشتم
ولی دیگه واسه دومی خودمو به اب و اتیش زذم مرخصی بدون حقوق گرفتن تا نزدیک دوسالگیش خداروشکر

من که از الان غصه م گرفته.
کلی برای کارم زحمت کشیدم تازه میخواستن سمت بهم بدن .
از طرفی میترسم بذارم پیش مادرشوهرم کلی منت میذاره .
مامان خودمم که نیست

سوال های مرتبط

مامان آهــو مامان آهــو ۴ ماهگی
آهو جان تقریبا ده روز پیش بود که گفت مَه مَه (به من می‌گفت چون من خیلی زیاد باهاش صحبت میکنم میگم ماااا ماااان ) و من از ذوق مثل بچها فقط جیغ میزدم میپردیم هوا 🥹
و اما سه چهار روزه که دست و پا میزنه میره جلو باورم نمیشد فکر میکردم اشتباه میبینم تا اینکه امششششب🥹🥺دیییدم آرررره رفت اونم به عشق فین گیر باورتون میشه ؟ حالا چرا وقتی میخام بینی شو تمیز کنم کلی باهاش بازی میکنم که اذیت نشه کلی میخندونمش باهاش صدا در میارم وقتی می‌شنوه کلی مشتاق میشه که میخام باهاش بازی کنم (معتقدم که باید جوری کارهای بچه هارو انجام بدیم که باعث فوبیا نشه واسشون حالا چرا من خودم هنوز که هنوزه با این سن وقتی لباسم گیر کنه سرم داخل لباس باشه بیرون نبینم احساس خفگی میکنم احساس میکنم دارم میمیرم اون لحظه فوبیا دارم و فکر میکنم شاید تو کودکی اینجور اتفاقات واسم افتاده باشه که اینقد میترسم واسه همین دوست ندارم آهو تجربه کنه ) و حالا وقتی غلت زده بود رو شکم بود با فاصله گذاشتم جلوش که دستش نرسه با یه هیجانی دست و پا میزززد تلاش می‌کرد تا خودشو رسوند پیشش🫠 این روزا همش دارم تغییراتشو میبینم هم خیلی ذوق میکنم و میبینم بزرگ میشه این روزا دیگه نیست بغضم میگیره کنار این روزایی که واقعا تنهایی خیلی دارم اذیت میشم و اونقد خسته میشم اونطور که باید از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت نمی‌برم ناراحتم می‌کنه (خانوادم شهرستانن کسی کمکم نیست همسرم خیلی کمک میده سرکار که میره خسته میشه یه وقتایی کل این مسئولیت میفته رو دوش من ) یه وقتایی واقعا دوست ندارم بگذره و تو همین زمان بمونیم 🥹🫠💖