کمکم کنیددد
بعد ۲سالگی هرموقع میریم بیرون میایم خونه بچم خودشو میکشهههه میگه دوباره بریم اصلا نیایم خونه دیونه میشه وقتی میرسیم خونه
دیشب وقتی بزگشتیم خونه خودشو‌کشت ۲ساعت داشت گزیه میکرد‌مجبور‌ شدیم ببریمش بیزون ساعت ۲ونیم شب
تا ۳ونیم تو ماشین خوابش برد تا اومدیم بالا تو اسانسور نور‌خورد تو چشمش بیدار شد جیغغغغ گریه خدشو‌کشت تا ۱ساعت گفتیم الان میخوابه
دیدیم بچه داره خودشو‌میکشه
دوباره بردیمش بیزون تا ۶صبح که دیگه پتو انداختم تو صورتش از پله ها اوردمش یالا که اسانسور بیدارش نکنه
تا ساعت ۱۲ظهر خوابید

اولین کار اینه خواهر باج ندی به بچه .یک بار گریه کنه بهتر از هر بار باج دادنه .دفعه دیگه بدتر میکنه

بله ماهم همین چالش داریم بالین تفاوت که من باج نمیدم به خودش باشه تا صبح میخواد بیرون بمونه

من هروقت دخترمو از پارک میارم میگم خدافظی کن تا فردا
درسته احتمال زیاد نتونم فردا ببرمش ولی حداقل بچه با آرامش و بدون خون ریزی میاد میشینه تو ماشین
شمام بهش توضیح بدین باز فردا بشه خورشید دربیاد میریم باز فردا بگو بابا بیاد میریم گریه هم کرد تحویل نگیر بذار بفهمه با گریه بهدخواستش نمیرسه

بله دختر منم همینجوریه ولی من بهش باج نمیدم نمی‌ذارم با گریه ب خواستش برسه چون عادت می‌کنه دیگه می‌دونه ک هر چی بخواد با گریه می‌تونه ب دست بیاره اشتباهه اینکار عزیزم

اشتباهتون همين بود كه جيغو گريه كرد باز بردينش چون ديكه ياد گرفته كه اگه خيلي گريه كنه به خواسته ش ميرسه و ميبرينش بعد تازه باز اومدين خونه بدتر كردين كه باز بردين بيرون دفعه ي ديكه سعي كن با چيزايي ك دوسش داره مشغولش كني منم پسزم ٢ سالشه و همينكارا رو ميكرد ولي من هيچوقت دوباره نبردمش بيرون خيلي هم گريه ميكرد ميبردم تو حموم اب بازي ك دوس داره يا حتي گوشي كليپ ميذاشتم آروم ميشد ور ميداشتم خلاصه بدترين كار اينه باز ببري بيرون

برعکس دختر من خسته میشه میگه بریم خونه

پس دختر من تنها نیس

من دخترم کوچیکتر بود اینجوری بود خودشو میکشت خونه نریم کم کم اوکی شد الانم میگ نریم ولی دیگ مثل قبل مقاومت نمیکنه گولش میزنیم

بنظر من ک الان همه چیزو باگریع دارع ازتون میگیره بعضی وقتا باید کوتاه نیایی چند دفعه دیگه این کار کنید باگریه کارشو راه میندازع